چهارشنبه, ۰۷ مُحرم ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۷/۰۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

تنش‌ها میان ایران و افغانستان به دلیل کشمکش‌های طولانی که میان این دو کشور بر سر توزیع آب دریای هلمند وجود دارد، مجدداً بالا گرفته است. باید گفت که دریای هلمند منبع اصلی آب برای این دو کشور به شمار می‌رود. سایت خبری دویچه ویله به تاریخ 3 جون 2023م نوشت: «نیروهای مرزی ایران و طالبان هفتۀ گذشته در نزدیکی مرز مشترک به شدت با یکدیگر درگیر شدند و این درگیری منجر به کشته شدن و زخم برداشتن شماری از سربازان دو طرف گردید. این درگیری موج جدیدی از بالاگرفتن تنش‌ها میان دو طرف به شمار می‌رود و هر یک از دو طرف، جانب مقابل را مسئول آغاز درگیری‌ها می‌داند. این در حالی است که اختلافات میان کابل و تهران در این اواخر بر سر دریای هلمند یا "هیرمند" چنان‌ که در ایران نامیده‌ می‌شود، بالا گرفته است. باید گفت که دریای مذکور منبع اصلی آب برای هردو کشور به شمار می‌رود.»

شبکۀ الجزیره نیز به تاریخ 1 جون 2023م در صفحۀ انترنتی خود به نقل از روزنامۀ "ازویستیا"ی روسیه نوشت: «روابط میان ایران  و حکومت طالبان به دلیل حمایت تهران در جریان جنگ داخلی در افغانستان از مخالفان گروه طالبان موسوم به "ائتلاف شمال"، شاهد تنش‌های گوناگونی بوده است. این در حالی است که دو کشور اختلافات دینی و سیاسی نیز با یکدیگر دارند، به علاوۀ کشمکش‌های اخیر بر سر منابع آب دریای هلمند که به بحیرۀ هامون در خاک ایران می‌ریزد. بر اساس توافق صورت گرفته در سال 1973م، افغانستان مکلف است سالانه 850 میلیون متر مکعب از آب دریای مذکور را به ایران بدهد. این موضوع پس از به قدرت رسیدن طالبان پیچیده‌تر گردیده است.»

پرسش این است که دلایل این مشکلات و درگیری‌ها میان دو طرف چیست؟ و این‌که به کجا خواهد انجامید؟ دیگر این‌که آیا قدرت‌های بزرگ دنیا نیز در این اختلافات دست داشته و می‌کوشند برای تحقق پروژه‌های استعماری خود از آن استفاده نمایند یا خیر؟

پاسخ:

برای روشن شدن اسباب این درگیری‌ها و این‌که به کجا خواهد انجامید، مسایل زیر را بررسی می‌نماییم:

1. آژانس خبری فارس به تاریخ 27 می 2023م گفت: «مرزبانان ایران و نیروهای طالبان در نزدیکی خط مرزی میان دو کشور با یکدگر درگیر شدند.» آژانس مذکور به نقل از یک منبع آگاه گفته که «نیروهای مرزی ایران و افراد مسلح طالبان با یکدیگر درگیری لفظی نمودند که سرانجام منجر به تیراندازی میان دو طرف گردید. قاسم رضایی معاون فرمانده کل نیروهای امنیت داخلی ایران در نخستین اظهارات رسمی خود گفت: «تهران اجازه نمی‌دهد هیچ‌گونه حادثۀ اسف‌باری در مرز با افغانستان رخ دهد. گروه طالبان در مرز مشترک میان ایران و افغانستان چندین بار مرتکب اشتباهاتی گردیدند. به دولت‌های همسایه می‌گوییم که مرزهای ما، مرزهای دوستی بوده و نباید اجازه دهیم هیچ‌گونه حادثۀ اسف‌باری در آن رخ دهد. نیروهای طالبان صبح امروز به جانب ایران تیراندازی نمودند و مرزبانان ایران نیز واکنش نشان دادند. درگیری‌ها برای مدتی متوقف گردید، اما اخیراً یک‌بار دیگر بالا گرفته و هنوز ادامه دارد.» وی گفت که احمد رضا رادان، فرمانده کل نیروهای امنیت داخلی ایران "به مرزبانان دستور داده به هرگونه هتک حرمت و تجاوز مرزی با قاطعیت واکنش نشان دهند.» آژانس رسمی  خبری ایران "ایرنا" نیز گفت: «درگیری‌های امروز 27 می 2023م میان مرزبانان و نیروهای طالبان منجر به کشته شدن دو تن از نیروهای وابسته به گروه طالبان گردید و دو تن از نیروهای ایران نیز کشته و چندین فرد ملکی دیگر زخم برداشتند.»

2. عبدالنافع تکور، سخنگوی وزارت داخله افغانستان در صفحۀ تویتراش نوشت: «دو تن در درگیری‌های امروز در ولایت مرزی نیمروز کشته شدند؛ یکی از ایران و دیگری از افغانستان و شماری نیز زخم برداشته اند. باید گفت که امارت اسلامی از درگیری با همسایه‌گانش حمایت نمی‌کند.» (منبع: شبکۀ داخلی طلوع نیوز 27 می 2023م). پولیس افغانستان به تاریخ 29 می 2023م تأکید نمود که گذرگاه مرزی میان افغانستان و ایران موسوم به "پل ابریشم" که به دلیل درگیری‌های مسلحانه چند ساعته میان دو طرف به تاریخ 28 می 2023م مسدود شده بود، مجدداً باز گردید.

این‌ها همه بیان‌گر آن است که اوضاع مرزی میان دو طرف از نظر امنیتی شکننده بوده و هر لحظه ممکن است درگیری جدیدی صورت گیرد. در جریان دو سالی که از به قدرت رسیدن طالبان می‌گذرد تا کنون بیش از 10 بار میان ایران و افغانستان زد و خوردهایی از این دست صورت گرفته و این نشان می‌دهد که تنش‌ها میان دو طرف شبه دایم می‌باشد.

3. اختلافات میان ایران و افغانستان بر سر سهم آب از دریای هلمند یا "هیرمند" چنان که در ایران نامیده می‌شود، شدت گرفته است. این اختلافات از گذشته میان این دو سرزمین وجود داشته، چنان‌چه در سال 1973م توافق‌نامه‌یی میان دو طرف امضا گردید که بر اساس آن، افغانستان باید سالانه 820 میلیون متر مکعب آب دریای هلمند را به ایران بدهد، اما ایران ادعا می‌کند که سالانه فقط دو میلیون متر مکعب آب داده می‌شود. پس به نظر می‌رسد مهم‌ترین مشکل میان این دو سرزمین، مشکل آب است و شروع آن بر می‌گردد به یک و نیم قرن قبل، زمانی‌که انگلیس این سرزمین‌ها را از یکدیگر جدا نمود. موسوی معاون وزیر خارجۀ ایران به تاریخ 28 می 2023م در صفحۀ تویترش نوشت: «باید بیدار باشیم، آن‌چه امروز در مرز میان "زابل – نیمروز" اتفاق افتاد، در حقیقت ادامۀ دسیسه‌های استعمارگران است. اگر گولد اسمت با نیرنگ‌اش، سیستان آباد را در سال 1872م به وضعیت امروزی آن رسانید. باید دانست که وارثین امروزی او قصد دارند ایران و افغانستان را ویران نمایند. مردم ما و نخبه‌گان این دو سرزمین باید بدانند که هرگونه کشمکشی به معنای خسارت استراتیژی هردو سرزمین خواهد بود.»

4. پس این داستان به زمانی برمی‌گردد که این دو سرزمین به هیأت داوری انگلیس به رهبری ژنرال گولد اسمیت پناه بردند، هیأتی‌که در سال 1871م اقدام به ترسیم مرزی میان دو سرزمین نمود و این کار را در جریان یک سال تمام کرد. افغانستان و ایران مرز مشترک طولانی دارند که از تنگۀ ذوالفقار در مثلث مرزی میان ایران، افغانستان و ترکمنستان شروع شده و تا کوه ملک سیاه در مثلث مرزی میان ایران، افغانستان و پاکستان در جنوب ادامه داشته و به 945 کیلومتر می‌رسد.

این‌جا بود که اختلافات بر سر تقسیم آب هلمند، زمانی‌که انگلیس منطقۀ سیستان و بلوچستان را در زمان ترسیم مرز از یکدیگر جدا نمود و به این ترتیب بهانۀ اختلافات مزمن میان این سرزمین‌های اسلامی "افغانستان، ایران و پاکستان" آغاز گردید و این مکری است که استعمارگران در تمام سرزمین‌های اسلامی و غیر اسلامی که اشغال نمودند به کار گرفتند. انگلیس‌ها سرزمین‌های استعمار شده را تقسیم ‌نمودند و با این کار، آتش نزاع و تنش‌ها را در مناطق تقسیم شده شعله‌ور کردند، چنان‌که در این نقطه از سه سرزمین مذکور، حرکت‌ استقلال طلب به وجود آمد تا به این ترتیب برای عملی شدن دسیسه‌های انگلیس و مداخلۀ آن در این سرزمین‌ها زمینه‌ساز و بهانه‌یی وجود داشته باشد و کشمکش‌های مرزی میان سه طرف را ادامه دهد و مردم این مناطق یکدیگر را به قتل برسانند و در نتیجه؛ انگلیس بتواند نفوذش را در این سرزمین‌ها حفظ نموده و ساکنان این سرزمین‌ها را در حالت ضعف نگهدارد تا توان بیرون شدن از زیر قبضۀ انگلیس را نداشته باشند و یا در صورتی‌که انگلیس نفوذ خود را از دست بدهد، بتواند به این وسیله مجدداً آن را به دست آورد.

5. اختلافات میان این دو سرزمین در دو طرف مرز هم‌چنان ادامه یافت، مخصوصاً پس از تغییر مسیر دریای هلمند در سال 1896م. طول دریای هلمند که نزدیک به 1150 کیلومتر می‌رسد و از چندین ولایت افغانستان و نیز ولایت/استان سیستان و بلوچستان که انگلیس آن را میان افغانستان، ایران و پاکستان تقسیم نمود، گذشته سرانجام به بحیرۀ مشترک هامون با ایران می‌ریزد. ترسیم مجدد مرز میان افغانستان و ایران توسط هنری مکماهون یک ژنرال انگلیسی و تقسیم آب دریای هلمند میان دو طرف در سال 1905م صورت گرفت. ژنرال مذکور شرط گذاشت که افغانستان اجازه ندارد بندهای آبی را روی دریای مذکور بنا کند که منابع آبی ایران را متضرر نماید و به ایران دستور داد که فقط یک سوم آب دریا را دریافت کند. اما جانب افغانستان در زمان حاکمیت امیر حبیب الله خان، فیصلۀ مذکور را نپذیرفت و آن را جانب‌دارانه به نفع ایران خواند.

اختلافات در جریان ده‌ها سال هم‌چنان ادامه یافت و هیأت‌های فیصله‌کننده متعددی تعیین گردید و توافق‌نامه‌های مختلفی نیز امضا شد و سپس نقض گردید.

کشمکش میان دو طرف در سال 1934م شدت گرفت و دو طرف تصمیم گرفتند به مادۀ دهم معاهدۀ سال 1921م که میان دو طرف به امضا رسیده بود، مراجعه نکنند؛ ماده‌یی که بر اساس آن: "بریتانیا در اختلافات مرزی داوری خواهد نمود". دو طرف در عوض به یک هیأتی از ترکیه مراجعه نمودند تا در زمینه فیصله نماید، اما این هیأت در کارش ناکام ماند. سپس در سال‌های 1936 و 1939م مذاکراتی میان دو طرف راه‌اندازی گردید و زمانی‌که ایرانی‌ها خواستار نیم آب موجود در بند "کمال خان" شدند، افغان‌ها این خواسته را رد نمودند و در نتیجه این گفتگوها نیز ناکام ماند. سپس گفتگوهای سال 1951 و نیز گفتگوهای سال 1958م نیز ناکام ماند تا این‌که سال 1973م فرا رسید؛ زمانی‌که میان دو طرف توافقنامه‌یی به امضا رسید که بر اساس آن قرار شد 10% از این آب به ایرانی‌ها داده شود، اما پارلمان افغانستان آن را تصویب نکرد. سپس کودتای کمونیست‌ها در سال 1978م در افغانستان رخ داد و آنان توافق‌نامۀ مذکور را به صورت کل رد نمودند و در پی آن و مشخصاً در سال 1979م، تجاوز اتحادجماهیر شوروی به رهبری روسیه به افغانستان صورت گرفت و این سرزمین زیر اشغال روسیه رفت و قضیۀ آب دریای هلمند میان دو طرف به حالت خود باقی ماند.

6. این موضوع پس از شکست روس‌ها و هم‌پیمانان شان و خروج ذلیلانۀ آنان از افغانستان و تشکیل حکومت مجاهدین و به قدرت رسیدن طالبان در دور اول حکومت شان میان سال‌های 1996 تا 2001م به همان وضعیت قبلی ادامه یافت. سپس تجاوز امریکا و اشغال افغانستان صورت گرفت، در این مرحله، به ویژه در زمان حکومت اشرف غنی در سال 2014م، وی تصمیم گرفت بالای ده دریایی که از افغانستان سرچشمه گرفته و آب آن وارد خاک دولت‌های همسایه می‌شود، بدون این‌که افغانستان از آن استفاده نماید، بندهای آب‌گردان در غرب و شرق افغانستان بنا نماید و موفق شد در حدود 49 بند آب بنا کند. بنای بند "کمال خان" در ولایت نیمروز در نزدیکی مرز ایران پس از 4 سال کار تکمیل گردید و در ماه مارچ 2021م افتتاح شد و بنای این بند بالای سهم ایران از آب افغانستان تأثیر زیادی گذاشت. اشرف غنی در اظهارات‌اش اشاره نمود که وی قصد ندارد جریان آب به ایران را ادامه دهد، مگر این‌که در بدل آن نفت بدهند.

با دور دوم به قدرت رسیدن طالبان به تاریخ 15 آگست 2021م، ایران از حکومت جدید خواست به توافق‌نامۀ سال 1973م برگردند. لازم به ذکر است که خود ایران نیز در موضوع آب با دولت‌های همجوار مشارکت دارد و این مشارکت در صورت تداوم تقسیمات موجود استعماری، منجر به بروز مشکلات بیش‌تر خواهد شد.

7. ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران در جریان سفرش به تاریخ 18 می2023م به شهر چابهار ولایت سیستان و بلوچستان در هشدار به حاکمان افغانستان گفت: «حق‌آبۀ دریای هیرمند حق مردم منطقۀ سیستان و بلوچستان بوده و معاهده‌ها و توافق‌نامه‌ها در این موضوع صراحت دارد.» وی در حالی‌که حاکمان افغانستان را هشدار می‌داد، گفت: «حاکمان افغانستان بدانند که این یک مسألۀ طبیعی نیست. آنان این مسأله را جدی بگیرند و ما به آنان هشدار می‌دهیم که حق مردم در سیستان پاکستان و سیستان و بلوچستان ایران از آب هیرمند را هرچه زودتر به آنان بدهند.» او افزود: «حکومت با جدیت تمام سعی دارد آب را از بحر عمان به منطقۀ شرق ایران برساند، اما این پروژه زمان‌گیر است.» (منبع: صفحۀ انترنتی جهان ایران، 18 می 2023م)

آژانس خبری ایرنای ایران به نقل از حسن کاظمی، سفیر ایران در افغانستان نوشت: «اگر ثابت شود که در بند کجکی آب وجود دارد و طالبان از دادن سهم ایران از آب هیرمند خودداری می‌کند، در این صورت طالبان باید مسئولیت آن را به دوش گیرد و آن زمان حجت دیگر تمام خواهد بود و حکومت ایران می‌داند که چه واکنشی نشان دهد.» (منبع: العربیة 25 می 2023م)

از اظهارات این دیپلومات ایران در افغانستان چنین به نظر می‌رسد که ایران هشدار می‌دهد اوضاع میان دو سرزمین را متشنج خواهد نمود. ایران قبلاً در زمان حضور امریکا و حکومت‌های مزدور و وابستۀ افغانستان چنین هشدارهایی نمی‌داد و روابط‌اش با آن حکومت‌ها خوب بود، هرچند مشکل آب از ده‌ها سال به این طرف وجود داشت. بنابر این، اظهارات هشداردهنده و تهدیدآمیز رئیس‌جمهور ایران و سایر مسئولین ایران نشان می‌دهد که اوضاع میان این دو سرزمین به خوبی پیش نمی‌رود و تنش‌ها هم‌چنان بالا خواهد بود تا زمانی‌که ایران مشکل آب منطقۀ سیستان و بلوچستان خود را حل نماید، چنان‌چه رئیس‌جمهور ایران اشاره نمود که حکومت سرگرم کشانیدن آب از بحر عمان بوده؛ آبی‌که باید شیرین شود و سپس به زمین‌های زراعت توزیع گردد.

به نظر می‌رسد مسئولین ایران قصد دارند از این قضیه به نفع خود استفاده نمایند و حکومت افغانستان را دلیل این مشکل معرفی نمایند که انگار از سرازیر شدن آب از جانب افغانستان جلوگیری می‌کنند. ضمناً باید گفت که این مشکل بیش از یک و نیم قرن سابقه دارد، زیرا مردم این منطقه علیه نظام حاکم در ایران به دلیل اهمال و حاشیه روی خشم‌گین می‌باشند، چنان‌چه این منطقه بارها شاهد تحرکات اعتراضی علیه نظام بوده و کسانی هم هستند که خواستار جدایی از ایران می‌باشند.

8. ذبیح الله مجاهد، سخنگوی امارت اسلامی افغانستان به تاریخ 27 می 2023م در صفحۀ تویترش نوشت: «کابل به تعهدات خود پایبند است، اما میزان آب در پی خشک‌سالی‎های شدید کاهش یافته.» وی افزود: «اظهارات نامناسبی که از جانب ایران در این خصوص مطرح گردیده می‌تواند روابط دو کشور را متضرر نماید. بناءً بهتر است چنین اظهاراتی تکرار نشود.» این یک واکنش مناسب و عاری از تهدید است؛ اما تهدید را رد نموده و هشدار می‌دهد که نباید تکرار شود، چه اظهارات رئیسی و یا سایر مسئولینی که اظهارات تهدید و توهین‌آمیز را متوجه افغانستان نمودند و به نظر می‌رسد افغانستان تمایل ندارد روابط‌اش با ایران متشنج شود.  

9. دریاهای متعدد مرزی میان افغانستان و ایران وجود دارد، مانند دریای هلمند، دریای فراه و دریای هریرود. دریاهای کوچکی نیز وجود دارد مانند هاروت و دریای خاش و نیز دریای بودائی که تمام این دریاها از افغانستان سرچشمه گرفته و در نهایت به بحیرۀ پوزک و بحیرۀ صبری می‌ریزد که در اطراف مرز مشترک میان دو سرزمین موقعیت دارد. دریای هلمند منبع اصلی تأمین آب زمین‌های سیستان به شمار می‌رود و به مثابۀ شریان زندگی برای ولایت/استان سیستان و بلوچستان شمرده می‌شود؛ ولایتی که از خشک‌سالی‌های مزمن رنج می‌برد.

به نظر می‌رسد دریاهای افغانستان، مخصوصاً دریای هلمند، نقش جیوسیاسی بزرگی در روابط میان این دو سرزمین بازی می‌کند و افغانستان می‌تواند از موضوع آب به عنوان ابزار نیرومند فشار علیه ایران و دیگران برای تحقق اهداف اقتصادی و سیاسی خود استفاده نماید؛ مخصوصاً با توجه به این‌که در حدود 95% این آب‌ها در داخل خود افغانستان جریان دارد.

10. از آن‌چه گفته شد چنین بر می‌آید که اساس این مشکل را انگلیس با "تجزیه" نمودن سرزمین مسلمانان گذاشته است، چنان‌چه منطقۀ سیستان و بلوچستان را به سه بخش تقسیم نمود؛ یک بخش برای ایران، بخش دیگر برای پاکستان و بخش سوم برای افغانستان. همین تجزیه باعث گردیده مردم یک منطقه بر سر یک دریایی که از همین منطقه سرچشمه گرفته و در بخش دیگری از آن می‌ریزد، به عنوان سه طرف مخالف باهم به اختلاف و نزاع برخیزند. در حالی‌که اگر این سرزمین‌های سه گانه، یک اصل و اساس می‌داشت و چنان که الله سبحانه وتعالی دستور داده، در زیر چتر یک دولت واحد قرار می‌داشت، قطعاً مسأله به ساده‌گی حل و فصل می‌گردید.

بنابر این، حل این مشکلی که میان ایران و افغانستان به وجود آمده و تا سرحد درگیری نظامی پیش رفته ممکن نیست، مگر با ملغا نمودن جغرافیه و دولت‌های ملی ایران و افغانستان و سایر کیان‌های موجود در جهان اسلام و تمثیل آن در قالب دولت واحد مبتنی بر اسلام؛ دولتی‌که بر تمام تفاوت‌های نژادی، مذهبی و مرزی که انگلیس پایه‌گذاری نموده، پایان دهد! پس اصل مشکل همانا تقسیمات استعماری سرزمین‌های اسلامی است و تمام مسلمانان تا کنون در آتش استعمار و پیامدهای آن می‌سوزند؛ چنان‌که برخی از مسئولین ایران از آن یاد نمودند و در فوق به آن اشاره شد.

راه‌حل این مشکل نیز چیزی نیست بجز برگردانیدن این سرزمین‌ها به حالت قبل از استعمار و تبدیل کردن آن به دولت واحدی که واقعاً مبتنی بر اسلام باشد؛ دولتی‌که تمام اساسات، جزئیات و جوانب آن مبتنی بر اسلام عزیز باشد و آنگاه است که هر آبی به آبریز خودش خواهد ریخت و انسان‌ها، حیوانات و نباتات همه به درستی سیرآب خواهند گردید و خیر و برکت زمین به خواست الله متعال فراوان خواهد شد. هم‌چنین سرمایه‌های نفتی نیز به درستی و یک‌سان در اختیار همه قرار خواهد گرفت و به این ترتیب، تمام مردم از خیر و برکت الهی بهره‌مند خواهند شد و در زیر سایۀ احکام اسلام حنیف، احساس سعادت و رفاه خواهند نمود.

هرنوع راه‌حل دیگری غیر از آن‌‍چه گفته شد، راه‌حل‌های جزئی و موقتی خواهد بود و به سان بمب‌ ساعتی خواهد بود که هر لحظه قابلیت منفجر شدن را دارد. پس از تمام طرف‌ها می‌طلبیم با جدیت تمام برای برپایی دولت خلافت راشده بر منهج نبوت سعی و تلاش نمایند؛ خلافتی‌که سرزمین‌های مسلمانان را یکجا نموده و وحدت خواهد بخشید و آنگاست که مسلمانان توسط اسلام به عزت واقعی خود دست یافته و برادروار مشغول بندگی الله متعال خواهند شد.

این است راه‌حلی که اسلام همۀ ما را بدان فرا می‌خواند؛ راه‌حلی که عزت و سر بلندی و زندگی آبرومندانه را در پی دارد! الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا للهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾ [انفال: 24]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید، هرگاه الله و پیامبر، شما را به چیزی فراخواندند که به شما زندگی می‌بخشد، [فرمان] آنان را اجابت کنید و بدانید که الله میان انسان و دلش حایل می‌شود و این‌که در نزد او گرد آورده می‌شوید.

هفدهم ذی القعده 1444هـ.ق.

6 جون 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

آیا نسبت دادن قوم برای سیدنا عیسی علیه السلام درست است، درحالی‌که وی پدر نداشت؟ چنانچه این مطلب در صفحۀ 138 در کتاب "نقض الفکری الغربی" ذکر شده است. الله سبحانه وتعالی شما را جزای خیر داده و به یاری‌اش نصرت تان دهد! انیس طرده از فلسطین.

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

مسأله‌ای که شما از آن سوال نمودید، مطلبی است که در صفحۀ 138 کتاب "نقض الفکرالغربی" چنین ذکر شده است: «الله سبحانه وتعالی کیفیت رابطه‌اش با مخلوق را تعیین و واضح نموده، به همین دلیل رسولان را به سوی بشر فرستاده که از جملۀ این رسولان موسی علیه السلام به سوی قومش فرستاده شده. عیسی علیه السلام به سوی قومش و محمد صلی الله علیه وسلم به سوی همه‌ای مردم.» ختم.

شما سوال نمودید و گفتید در حالی‌که عیسی علیه السلام پدر نداشت، آیا نسبت دادن قوم برای عیسی علیه السلام درست است؟ اشارۀ شما از این سوال به آنچه می‌باشد که در کتاب "نقض الفکری الغربی الرأسمالی" که گفته شده «عیسی علیه السلام به سوی قومش فرستاده شده.» طوری معلوم می‌شود که به نظر شما آنچه در این کتاب ذکر شده غیر صحیح و نامناسب است.

برای دریافت جواب سوال تان، لازم است که به منابع ذیل مراجعه کنیم:

1- از لحاظ لغوی:

- در لسان العرب{12-496) آمده است: «...هدف از قوم جماعتی از مردان و زنان است و به قول بعضی، قوم جماعتی است که تنها به مردان اطلاق شده نه بر زنان... هدف از قوم شخص، پیروان و خویشاوندان وی است...» ختم.

- قاموس المحیط{3-275}: «قوم، جماعتی از مردان و زنان و یا تنها، جماعتی از مردان هستند و یا این‌که زنان در قوم در تبعیت از مردان قرار دارند. ...»

- الصحاح{ص-264}: «قوم؛ هدف از قوم مردان هستند نه زنان و برای این، لفظ مفرد و یا واحدی نمی‌باشد... الله سبحانه وتعالی فرموده است: ﴿لا يَسْخَرْ قومٌ من قوم﴾؛ یک قوم، قوم دیگری‌را مسخره نکند. سپس فرموده است: ﴿ولا نِساءٌ من نِساءٍ﴾؛ و نه زنان، زنان دیگری‌را مسخره کند. و در بسا موارد است که با خطاب مردان، زنان از باب تبعیت شامل می‌شود؛ زیرا قوم هر نبی شامل مردان و زنان هستند... و اقام الشیء به معنی آن را ادامه داد و از همین باب است: ﴿ويقيمون الصلاَة؛ و آنان نماز را بر پا می‌دارند.

لذا قوم در لغت به معنی جماعت مردان غیر از زنان و یا پیروان مرد و یا بسته‌گان و خانوادۀ مرد است. شکی نیست که عیسی علیه السلام به سوی جماعتی از مردم یعنی بنی اسرائیل فرستاده شده که شامل مردان و زنان است. نسبت قوم به سوی عیسی علیه السلام که "قومه" گفته، مستلزم این نیست که باید عیسی علیه السلام به صورت حتمی از بنی اسرائیل پدر داشته باشد. بناءً برای نسبت قوم به سوی شخص، ضرورت به این ندارد که حتماً باید شخص از آن قوم نسب داشته باشد؛ بلکه برای صحت این نسبت، کافی است که شخص به عنوان رسول برای قوم فرستاده شده و آن قوم از جماعت و گروهی باشد که رسول به سوی شان فرستاده شده است.

بناءً قوم به معنی وابسته‌گان و خانوادۀ شخص است که این یکی از معانی کلمۀ "قوم" است، ولی قوم به معنی جماعت و هم‌چنان به معنی طرف‌داران و پیروان نیز می‌آید که استعمال این نسبت برای شخص، مستلزم قرابت نسبی نیست.

2- نصوص شرعی در مورد قوم: بدون شک کلمۀ قوم و نسبت قوم برای عیسی علیه السلام در نصوص شرعی به صورت واضح ذکر شده است: چنانچه الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ﴾ [ابراهیم: 5]

ترجمه: و ما هیچ رسولی را نفرستاده‌ایم، مگر این‌که به زبان قوم خودش(متکلم بوده) تا برای آنان(احکام الهی)را روشن سازد.

شکی نیست که عیسی علیه السلام به سوی قومش فرستاده شده که همانا بنی اسرائیل است. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللهِ إِلَيْكُمْ﴾ [صف: 6 ]

ترجمه: و آنگاه که عیسی فرزند مریم گفت: ای بنی اسرائیل من فرستادۀ الله به سوی شما هستم.

پس قوم عیسی علیه السلام به مقتضای این دو آیۀ مبارکه، قوم بنی اسرائیل است.

- بخاری در صحیح خود از جابر ابن عبدالله روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«أُعْطِيتُ خَمْساً لَمْ يُعْطَهُنَّ أَحَدٌ قَبْلِي نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ مَسِيرَةَ شَهْرٍ وَجُعِلَتْ لِي الْأَرْضُ مَسْجِداً وَطَهُوراً فَأَيُّمَا رَجُلٍ مِنْ أُمَّتِي أَدْرَكَتْهُ الصَّلَاةُ فَلْيُصَلِّ وَأُحِلَّتْ لِي الْمَغَانِمُ وَلَمْ تَحِلَّ لِأَحَدٍ قَبْلِي وَأُعْطِيتُ الشَّفَاعَةَ وَكَانَ النَّبِيُّ يُبْعَثُ إِلَى قَوْمِهِ خَاصَّةً وَبُعِثْتُ إِلَى النَّاسِ عَامَّةً»

ترجمه: من پنج چیز داده شدم که برای هیچ یکی از پیامبران قبل از من داده نشده بود. من به وسیله‌ رعب یعنی ترس از مسیر یک ماه راه نصرت داده شدم. زمین برایم مسجد و پاکیزه قرار گرفته است. لذا هر شخصی‌که در هرجا نماز را دریافت، نماز را اداء کند. هم‌چنان غنیمت‌ها برای من حلال گردیده، درحالی‌که برای پیامبران قبل از من حلال نگردیده بود. هم‌چنان برای من شفاعت داده شده است. به همین ترتیب هر پیامبر قبل از من تنها و مخصوص برای قوم خودش فرستاده شده؛ اما من برای تمام بشریت فرستاده شدم.

لذا این قول او صلی الله علیه وسلم: «كَانَ النَّبِيُّ يُبْعَثُ إِلَى قَوْمِهِ خَاصَّةً وَبُعِثْتُ إِلَى النَّاسِ عَامَّةً» شامل همۀ اقوام شده و شکی نیست که عیسی علیه السلام به سوی قومش فرستاده شده است. بناءً پیروان حضرت عیسی علیه السلام به مقتضای این حدیث مبارک قوم عیسی علیه السلام است.

- از عربان بن ساریه سلمی روایت است که گفت: شنیدم که رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرمودند:

«إنِّي عَبْدُ اللَّهِ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَخَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَإِنَّ آدَمَ لَمُنْجَدِلٌ فِي طِينَتِهِ وَسَأُنَبِّئُكُمْ بِتَأْوِيلِ ذَلِكَ دَعْوَةِ أَبِي إِبْرَاهِيمَ وَبِشَارَةِ عِيسَى قَوْمَهُ وَرُؤْيَا أُمِّي الَّتِي رَأَتْ أَنَّهُ خَرَجَ مِنْهَا نُورٌ أَضَاءَتْ لَهُ قُصُورُ الشَّامِ» (احمد در مسند خود و حاکم در مستدرک خود این حدیث را روایت نمودند) و گفته که این حدیث صحیح الاسناد است.

ترجمه: من در ام الکتاب"لوح محفوظ" عبدالله و خاتم الانبیاء قرار گرفتم که آدم علیه السلام در گِل خود افتاده بود. من تأویل این مسأله و دعای پدرم ابراهیم در حقم و بشارت عیسی علیه السلام را برای قومش و خواب مادرم را برای شما بیان می‌کنم؛ آن‌جا که در خواب دیده بود که از وجودش نوری بیرون شده که توسط آن قصرهای شام روشن شده است.

طوری‌که دیده می‌شود رسول الله صلی الله علیه وسلم در این حدیث قوم عیسی علیه السلام را صراحتاً ذکر نموده و آنان‌را به عیسی علیه السلام نسبت داده است؛ چنانچه گفته است: «وَبِشَارَةِ عِيسَى قَوْمَهُ؛ و بشارت عیسی برای قومش» که در حقیقت این اشاره به این قول اوتعالی است:

﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَابَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ﴾ [صف: 6]

ترجمه: و آنگاه که عیسی فرزند مریم گفت: ای بنی اسرائیل، من فرستادۀ الله به سوی شما هستم، تصدیق کنندۀ تورات پیش از خود و بشارت دهندۀ رسولی‌که بعد از من خواهد آمد که نامش أحمد است، پس همین که (محمدصلی الله علیه وسلم) نشانه‌های روشنی برای آن‌ها آورد، گفتند این جادوئی است آشکار.

در کتاب دلائل النبوت تألیف بیهقی{5-17} از حاتم بن ابی بلتعة روایت شده که گفته است: «رسول الله صلی الله علیه وسلم مرا به طرف مقوقس، پادشاه اسکندریه فرستاد و گفت: من با نامۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم با پادشاه اسکندریه ملاقات کردم. او مرا در نزد خود خواست و در نزد آن ماندم؛ سپس در حالی به دنبالم فرستاد که فرماندهان خود را جمع کرده بود و گفت: «من سخنی برایت می‌گویم، می‌خواهم سخنم را درست دقت کنی و حرفم را بدانی! گفتم بفرمائید. سپس گفت: از رفیق خود برایم خبر بده که آیا رسول نیست؟ گفتم بلی، او رسول الله است. گفت: پس چرا در حق قوم خود نفرین نکرده؛ در حالی‌که قومش آن را از شهرش به شهر دیگری اخراج کرده اند؟ ابو بلتعه گفت: من در جوابش گفتم: آیا بر این گواه نیستی که عیسی علیه السلام رسول الله بود؟ پس وقتی قومش آن را گرفتند و می‌خواستند که بر او غالب شده و آن را از بین ببرند، چرا در آن وقت دعا نکرد که الله سبحانه وتعالی آنان‌را هلاک سازد؟ تا این‌که الله سبحانه وتعالی آن را به آسمان دنیا بلند برد. گفت تو مرد حکیمی هستی و از نزد حکیمی آمدی.»

ابن حاطب بن ابی بلتعه فرستادۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم بود که در جریان استدلالش با مقوقس می‌گوید: «فما له حيث أخذه قومه فأرادوا أن يغلبوه ألا يكون دعا عليهم بأن يهلكهم الله عز وجل؛ یعنی وقتی‌که قومش آن را گرفت و اراده کردند که مغلوبش بسازند(و از بین ببرند)، چرا نفرین نکرد تا الله سبحانه وتعالی آنان را هلاک کند؟

3- بنا به مطالب فوق، هیچ مانعی از نسبت دادن قوم بنی اسرائیل نسبت به عیسی علیه السلام در این گفتۀ ما "وعيسى عليه السلام إلى قومه" وجود ندارد؛ زیرا بنی اسرائیل پیروان عیسی علیه السلام بوده که عیسی علیه السلام به سوی شان فرستاده شده است و از این‌که پدر نداشت هیچ مانعی در استعمال این اصطلاح به وجود نمی‌آید، چنانچه در بالا در بخش بیان لغوی واضح نمودیم.

هم‌چنان قرآن کریم اشاره به این دارد که برای عیسی علیه السلام قومی می‌باشد:

﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ﴾ [صف: 6]

ترجمه: و ما هیچ رسولی را جز به زبان قومش نفرستادیم تا(پیام الله را) به روشنی برای آنان بیان کند.

هم‌چنان رسول الله صلی الله علیه وسلم چیزی می‌گوید که قول شان مستلزم اثبات قوم برای عیسی علیه السلام است:

«كَانَ النَّبِيُّ يُبْعَثُ إِلَى قَوْمِهِ خَاصَّةً وَبُعِثْتُ إِلَى النَّاسِ عَامَّةً»

ترجمه: رسولان به سوی قوم‌شان فرستاده می‌شدند؛ اما من به سوی همۀ مردم فرستاده شدم.

و حتی آن‌حضرت صلی الله علیه وسلم صراحتاً قوم را به عیسی علیه السلام نسبت داده است: «وَبِشَارَةِ عِيسَى قَوْمَهُ؛ و بشارت عیسی برای قومش!»

هم‌چنان فرستاده و یا سفیر رسول الله صلی الله علیه وسلم با استدلال خود با مقوقس می‌گوید: "فما له حيث أخذه قومه"

4- بناءً آنچه در کتاب"نقض الفکرالغربی الرأسمالی" که گفته شده (وعيسى عليه السلام إلى قومه) کلام صحیح و درست است.

امیدوارم که مسأله واضح شده باشد.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

13ذوالقعده1444هـ.ق.

2 جون 2023م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

متخصصین طیاره‌ها/جنگنده‌های بدون سرنشین ایالات متحده به این باور اند که «دو فروند طیارۀ بدون سرنشینی که روز چهارشنبه گذشته بر فراز کرملین سقوط داده شد، از بسیاری از منظومه‌های دفاعی داخل مسکو و اطراف آن فرار نموده و خود را بر فراز کرملین رسانیده بودند و این بیان‌گر آن است که طیاره‌های مذکور از داخل خود روسیه پرواز کرده بودند.» (منبع: الجزیره به نقل از رویترز 6 می 2023م) این حمله توسط طیاره‌های بدون سرنشین، شب 3 می 2023م بالای قصر کرملین در قلب مسکو صورت گرفت. سکرتر کمیتۀ امور خارجی پارلمان اوکراین گفت: «این حمله به قصر کرملین توسط خود مسکو طراحی گردیده است.» (منبع: الجزیره 3 می 2023م)

پرسش این است که آیا این حمله چنان‌که روسیه ادعا می‌کند از خارج "اوکراین" طراحی گردیده؟ و یا چنان‌که متخصصان امریکایی و اوکراین ادعا می‌کنند، از داخل "مسکو" صورت گرفته؟ به عبارت دیگر؛ پسِ از این اظهار نظرهای ضد و نقیض و پشت این حمله چه کسی قرار دارد؟

پاسخ:

بلی، ریاست‌جمهوری روسیه اعلام نمود؛ حمله‌یی را که با دو طیارۀ بدون سرنشین بر فراز قصر کرملین صورت گرفته بود، خنثی نموده است. حمله مذکور در این اعلام، "تروریستی" خوانده شده است. اوکراین فوراً اعلام نمود که هیچ دخالتی در این حمله نداشته و مسکو را متهم نمود که می‌خواهد این اتفاق را در رسانه‌ها به این هدف برجسته نماید که نزاع موجود را احتمالاً افزایش دهد. قصر کرملین اعلام نمود که به ولادیمیرپوتین، رئیس‌جمهور روسیه هیچ آسیبی نرسیده است. برای درک جزئیات این حمله، ناچار مسائل زیر را بررسی نمود:

اول: اینک که بیش‌تر از یک سال از آغاز جنگ روسیه در اوکراین، که در ماه فبروری سال 2022م آغاز گردید، می‌گذرد، جبهه‌های جنگ دچار رکود نسبی گردیده؛ طوری‌که به استثنای تداوم جنگ در شهر باخموت، که از هشت ماه به این طرف هم‌چنان ادامه دارد و نیز بعضی حملات موشکی روسیه به داخل خاک اوکراین، سایر جبهه‌ها تقریباً خاموش است و این خاموشی دو سبب دارد؛ اول طبیعی، که همانا زمستان است و دوم کمبود در ذخایر مهمات دو طرف. از طرف دیگر، پیوسته از حملۀ احتمالی اوکراین سخن بر سر زبان‌هاست. بناءً حمله به قصر کرملین به معنای پایان رکود و خاموشی جبهات جنگ می‌باشد و به گمان اغلب تنش‌ها به زودی بالا گیرد.

دوم: غرب به رهبری امریکا و از طریق کمک‌های پیوسته و تدریجی به اوکراین توانست روسیه را تضعیف نماید؛ چنان‌چه رئیس گروه واگنر روسیه، که طرف اصلی جنگ در شهر باخموت علیه اوکراین می‌باشد، همواره از کمبود ذخایر مهمات صحبت می‌کند؛ حتی طرف‌هایی را در داخل سازمان نظامی روسیه متهم می‌کند که عمداً ذخایر کم‌تری در اختیار آنان قرار می‌دهند؛ مخصوصاً با توجه به این‌که سایر جبهات جنگ در جریان فصل زمستان تقریباً متوقف بود. هم‌چنین دیده می‌شود که حملات روسیه به داخل اوکراین شکل موج را به خود گرفته، به این معنا که ممکن است روسیه موشک و طیاره‌های کافی در اختیار نداشته باشد تا جبهات را به گونۀ پیوسته به پیش ببرد؛ انگار مهماتی را که در جریان یک ماه تولید می‌کند، به یک‌باره‌گی به داخل اوکراین پرتاب می‌کند و این تعبیر دیگری از وضعیت ضعف روسیه در این جنگ ‌می‌باشد. به علاوۀ این‌که روسیه به دلیل تحریم‌های غرب، قطعات حساس صنعت نظامی را کم دارد؛ اگرچه در مورد کمبود ذخایر مهمات در غرب نیز سخن‌هایی در رسانه‌ها وجود دارد، حتی اگر این ادعا درست هم باشد، بازهم روشن است که صنعت نظامی غرب در این خصوص نسبت به صنعت نظامی روسیه دست بالا دارد.

سوم: در نتیجه، اردوی روسیه با وجود سربازگیری‌های مکرر، هنوز هم توانایی حملات ویژۀ زمینی را ندارد و سرگرم حفر خندق‌ها در طول جبهات‌اش می‌باشد و این خود نشان می‌دهد که روسیه نگران هجوم احتمالی اوکراین با سلاح‌های پیش‌رفتۀ غربی می‌باشد. در حدی‌که رئیس گروه "واگنر"، حملۀ احتمالی اوکراین را "فاجعه‌یی برای روسیه" خواند. به علاوۀ این‌که امکانات تسلیحات هوایی روسیه در این جنگ شبه‌مرئی به نظر می‌رسد؛ طوری‌که این امکانات در تحکیم سیطرۀ هوایی بر آسمان اوکراین کاملاً ناکام ماند و تنها به برخی حملات از راه دور اکتفاء نمود. این ضعف نظامی هوایی روسیه برای غرب و امریکا، که جنگ اوکراین را از پس پرده مدیریت می‌کنند، کاملاً روشن است و به همین دلیل است که برنامه‌ریزی‌هایی که برای این جنگ صورت می‌گیرد، ابعادی را علیه روسیه به خود می‌گیرد که قبل از جنگ قابل تصور نبود؛ مخصوصاً که امریکا و غرب در خصوص جنگ توهمی هسته‌ای هم‌چنان دست بالا دارند؛ طوری‌که تمام اشاره‌هایی روسیه که به معنای تهدید استفاده از سلاح هسته‌یی بوده، به شکل گسترده‌ای مورد انتقاد قرار گرفته؛ حتی روسیه به دلیل این جسارت‌اش هشدار داده شده که با عکس‌العمل امریکا مواجه خواهد گردید.

چهارم: با توجه به شرایط مذکور، انتظار می‌رود تابستان پیش‌رو به احتمال زیاد شاهد بالا گرفتن تنش‌ها و نیز رهایی از بسیاری از محدودیت‌ها باشد؛ از جمله این که جنگ در حال حاضر تنها در داخل اوکراین جریان دارد و این در حالی است که چندین حمله در داخل روسیه نیز صورت گرفته که اوکراین مسئولیت آن را به دوش نگرفته است؛ حتی اصطلاح "مقاومت روس‌ها" که مخالف حاکمیت پوتین می‌باشند، نیز ابداع گردیده که انگار حمله‌هایی که در داخل روسیه صورت گرفته، کار همین "مقاومت روس‌ها" است. این حملۀ اخیر که بر فراز قصر کرملین و در قلب مسکو پایتخت روسیه صورت گرفت، در حقیقت غرور روسیه را به شدت جریحه‌دار نمود. روسیه این حمله را تلاشی برای ترور پوتین، رئیس‌جمهور روسیه تلقی نمود. مهم نیست این دو طیارۀ بدون سرنشین از کجا پرواز نموده؛ آن‌چه اهمیت دارد این است که چگونه توانسته اند بر فراز گنبد قصر کرملین برسند و مستقیماً بر پشت بام این قصر سقوط داده شدند که این خود ضعف روسیه را به نمایش می‌گذارد.

پنجم: مردم در سراسر روسیه و مخصوصاً مسکو از جرأتی‌که در این حمله‌ به خرج داده شده، به شدت شوک دیده اند؛ مخصوصاً که روسیه آن را کار اوکراین می‌خواند؛ چنان‌چه شماری از مسئولان امور روسیه در اظهارات شان به صراحت از شدت این شوک گفته اند:

1. دیمتری مدویدوف، معاون رئیس شورای امنیت ملی روسیه در اظهاراتی گفت: «پس از حملۀ حکومت کی‌یف به قصر کرملین یگانه گزینۀ باقی مانده این است که ولادیمیر زلنسکی و اطرافیانش نابود گردند. مدویدوف در صفحۀ تلگرام خویش نوشت: پس از حملۀ ترورستی که امروز به "قصر کرملین" صورت گرفت، گزینۀ دیگری به جز حذف فزیکی زلنسکی و اطرفیان وی باقی نمانده.» (منبع: سپوتنیک روسیه 3 می 2023م)

2. ویاچسلاو ولودین، رئیس شورای دوما خواهان «استفاده از سلاح‌هایی گردید که توان بازداشتن حکومت تروریستی کی‌یف و نابودی آن را دارا می‌باشد.» او این درخواست‌اش را در واکنش به حملۀ دو فروند طیارۀ بدون سرنشین به قصر کرملین مطرح نمود. فولودین در بیانیه‌یی که در صفحۀ تلگرامش منتشر گردید، افزود: روسیه حالا پس از این حمله که کی‌یف مسئولیت آن را نپذیرفته نباید با رئیس‌جمهور اوکراین مذاکره نماید. وی اشاره نمود که مذاکره با حکومت زلنسکی ناممکن است؛ زیرا او امنیت روسیه، اروپا و سراسر جهان را تهدید می‌کند.» (منبع: الجزیره نت، 3 می 2023م)

به این ترتیب، معلوم می‌گردد که حمله با طیاره‌های بدون سرنشین به قصر کرملین تا چه حد سراسر  روسیه را شوکه نموده است!

ششم: در خصوص این‌که ممکن است روسیه خود این حمله را به هدف بالابردن تنش‌ها در جنگ با اوکراین انجام داده باشد، باید گفت این احتمال بعید به نظر می‌رسد؛ زیرا این حمله غرور روسیه را جریحه دارد نمود و عظمت آن را خدشه‌دار کرد و نیز هشداری است مبنی بر این که دیگر کسی از روسیه و رئیس‌جمهور آن احساس ترس و وحشت نمی‌کند. از جانب دیگر، می‌دانیم که روسیه دیگر توان پیش‌بردن جنگ اوکراین را به گونۀ فعال ندارد، مگر با سلاح‌های هسته‌ای و روشن است که ارادۀ کافی برای استفاده از سلاح هسته‌ای در داخل اوکراین را به دلیل نگرانی از عکس‌العمل امریکا نیز ندارد. مورد دیگری‌که احتمال خودزنی روسیه را منتفی می‌کند، این است که روسیه فوراً پس از حمله مستقیماً امریکا را در آن دخیل دانست و این اتهام بی‌سابقه بوده و بیان‌گر شدت شوکی است که مسکو از این حمله دیده است. اظهاراتی‌که در این خصوص منتشر گردیده، موضوع را روشن‌تر می‌کند:

1. دیمتری بیسکوف، سخنگوی رسمی قصر کرملین در اظهاراتی گفت: «ایالات متحده امریکا در پس حملۀ اوکراین با طیاره‌های بدون سرنشین به قصر کرملین قرار داشته و همین امریکاست که اهداف کی‌یف را تعیین نموده است. بیسکوف این اظهارات را در بیانیۀ مطبوعاتی خویش به تاریخ 4 می 2023م مطرح نمود و افزود: تلاش‌های کی‌یف و واشنگتن برای بی‌طرف نشان دادن شان طبیعتاً تلاش‌های کاملاً مضحک است. ما می‌دانیم که تصامیم برای چنین اقدامات و چنین حملات تروریستی در کی‌یف گرفته نمی‌شود؛ بلکه در واشنتن گرفته می‌شود. کی‌یف تنها به اوامری‌که به آن داده می‌شود، عمل می‌کند و دستور این حمله به کی‌یف داده شده بود. امریکا این اتهام را توسط جان کربی، مسئول هماهنگی ارتباطات استراتیژی شورای امنیت ملی‌اش در قصر سفید و از طریق شبکۀ MSNBC رد نمود. وی گفت: «تاکنون در مورد این‌که چه اتفاقی افتاده، معلومات جمع‌آوری می‌کنیم و هنوز هیچ ثبوت و شواهدی در این مورد در دست نداریم. امروز صبح اظهارات دیمیتری بیسکوف را دیدم و ادعای مربوط به دخیل بودن ما در این قضیه را شنیدم. با اطمینان می‌توانم برای تان بگویم که ایالات متحده امریکا هیچ‌گونه مشارکتی نداشته، قضیه هرچه بوده، اما ایالات متحده در آن دخیل نیست.» (منبع: آر تی، 4 می 2023م)

2. با توجه به موارد فوق، می‌توان گفت که امریکا قصد دارد جنگ اوکراین را به ابعاد گسترده‌تری بکشاند و می‌خواهد آن را  از بند بسیاری از محدودیت‌ها علیه روسیه جدا نماید و دلیل آن هم، ضعف و فرسایشی است که در روس‌ها مشاهده نموده، در حدی‌که حمله به قصر کرملین بیان‌گر تهدید شخص رئیس‌جمهور روسیه است و اظهارات بیسکوف، سخنگوی قصر کرملین نشان می‌دهد که ظاهراً روسیه پیام را گرفته است. بنابر این، می‌خواهد به امریکا بگوید؛ ما می‌دانیم که امریکا در پس این حمله قرار دارد؛ اما به دلیل ترسی که روسیه از امریکا دارد، نمی‌خواهد مستقیماً امریکا را تهدید نماید و به تهدید نمودن اوکراین و تهدید به قتل زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین اکتفاء می‌کند.

3. یکی دیگر از نشانه‌های این‌که هدف از این حمله، به چالش کشیدن روسیه توسط امریکاست، این است که رئیس‌جمهور اوکراین را از اوکراین بیرون نمود؛ چنان‌چه زلنسکی در اوایل صبح روزی که حمله صورت گرفت، در شهر هلسنکی فنلاند دیده شد؛ سپس دیده شد که طیارۀ حامل وی در آمستردام هالند فرود آمد؛ سپس در برنامۀ کاری صدراعظم آلمان اعلام شد که استقبال از زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین یکی از برنامه‌های آن روز وی خواهد بود. تمام این سفرهای غیر مترقبه به هدف دور نگهداشتن زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین از خطر عکس‌العمل روسیه صورت گرفته، یعنی جلوگیری از کشتن وی؛ چنان‌که مدویدوف خواهان آن شده بود.

4. اما خود امریکا طوری وانمود کرد که انگار نمی‌خواهد در این خصوص اظهار نظری داشته باشد؛ بلکه در روایت روسیه اظهار شک و تردید نمود: «انتونی بلنکن وزیر خارجه امریکا گفت که وی در جریان گزارش‌هایی از مسکو قرار گرفته که ادعا می‌شود اوکراین با طیارۀ بدون سرنشین به قصر کرملین حمله نموده، اما گفت که وی نمی‌تواند صحت این ادعا را به هیچ وجه بپذیرد. وی گفت: خیلی ساده بگویم؛ ما از این قضیه خبر نداریم. بلنکن هم‌چنین افزود: در جستجوییم ببینیم واقعیت از چه قرار است. واقعاً دشوار است که بتوان بدون فهمیدنِ حقایق در این مورد، ابراز نظر و یا حدس و گمانی را مطرح نمود.» (منبع: CNN عربی، 3 می 2023م)

5. یکی از نشانه‌های نقش داشتن امریکا در تلاش برای کشتن پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، اسناد محرم امریکاست که در جریان ماه‌های گذشته از دست رفت و در ماه اپریل 2023م افشا گردید. در اسناد مذکور از کشتن پوتین، رئیس‌جمهور روسیه به عنوان یکی از سناریوهای جنگ سخن گفته شده: «به نظر می‌رسد اسناد محرمانۀ لو رفته از وزارت دفاع امریکا "پنتاگن"، رمزها و شگفتی‌های زیادی را با خود دارد، از جمله موردی‌که روزنامه "نیویورک تایمز" در خصوص اسناد سری استخباراتی منتشر نمود که شامل جزئیات نقشه‌هایی است که برای چگونگی برخورد با حالات اضطراری یک سال پس از جنگ در اوکراین می‌شود. سند مذکور شامل تحلیلی می‌شود که آژانس استخبارات دفاعی امریکا آن را انجام داده و در آن چهار سناریوی احتمالی و چگونگی تأثیرگذاری آن بر روند نزاع در اوکراین مشخص گردیده است. این سناریوی‌های احتمالی شامل "کشتن ولادمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، ولادیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، تغییر رهبری نیروهای مسلح روسیه و حملات اوکراین به قصر کرملین" می‌شود.» (منبع: روزنامۀ شرق، 12 اپریل 2023م)

هفتم: خلاصه این‌که حمله با دو طیارۀ بدون سرنشین به قصر کرملین در مسکو نشانۀ افزایش خطرناک تنش‌های جنگ در اوکراین می‌باشد و نشان می‌دهد که امریکا و نیز اوکراین مزدوران کافی در داخل روسیه دارند که می‌توانند با استفاده از آنان حملات قدرت‌مندی را انجام دهند که ممکن است مسیر جنگ را تغییر دهد، چنان‌چه انفجارها در داخل روسیه رو به افزایش است و اماکنی مانند خطوط آهن، زیرساخت‌های نفت، برق و غیره را هدف قرار می‌دهد؛ بدین معنا که روند انتقال جنگ از اوکراین به داخل روسیه عملاً جریان دارد؛ حتی این روند با جرأت فوق العاده زیادی جریان دارد و اردوی روسیه عملاً به گونۀ گسترده در حال استهلاک شدن در اوکراین می‌باشد؛ طوری‌که به سختی می‌تواند دست به حملات فعالی بزند که مسیر جنگ را تغییر دهد. هم‌چنین غرب و در رأس آن امریکا برای تغییر جنگ به نفع اوکراین به کمک‌های پیش‌رفته‌تر تسلیحاتی شان ادامه می‌دهند. باید خاطر نشان نمود که جنگ در حال حاضر پس از آن‌که اوکراین شهر خیرسون و مناطقی از خارکیف را پس گرفت و نیز شدت حملات پی‌هم روسیه از هشت ماه بدین سو بالای شهر باخموت بدون این‌که بتواند بر آن مسلط شود، به نفع روسیه به پیش نمی‌رود.

این‌ها ابعاد حمله به قصر کرملین در روسیه و آن‌ها نیز پیش‌زمینه‌های آن بود. این‌ها همه بیان‌گر تزلزل قدرت نظامی و امنیتی روسیه می‌باشد؛ در حدی‌که نتوانسته مرکز سیاسی خویش در قلب مسکو را مصون نگهدارد! درست است که دو طرف این جنگ تنها روسیه و اوکراین نیستند؛ بلکه امریکا و غرب به گونۀ مادی و معنوی از اوکراین حمایت می‌کنند؛ اما همین که بیشتر از یک سال کامل از حملۀ روسیه به اوکراین می‌گذرد و این‌که مناطقی را که در اوکراین اشغال نموده پیوسته در حالت اهتزاز و ناپایداری قرار دارد، به علاوۀ خسارت‌های بزرگ مادی و بشری که متحمل گردیده، همه این‌ها بیان‌گر آن است که برای همه‌گان روشن شده که روسیه از اصطلاح "ابر قدرت" بسیار فاصله گرفته است. به نظر می‌رسد روسیه خود نیز به این حقیقت پی برده؛ زیرا با تمام توان سعی نمود اعتبار خویش در خصوص اصطلاح "ابر قدرت" را با اشغال کامل باخموت پیش از جشن روسیه به تاریخ 9 می 2023م بر گرداند؛ اما تاهنوز در این سعی ناکام مانده، هرچند حملات خویش را به شدت افزایش داد و گروه واگنر را نیز به صحنه آورد.

اما امریکا و غرب این جنگ را تا آخرین سرباز اوکراینی ادامه خواهند داد! آن‌ها قصد ندارند مستقیماً در این جنگ دخالت نمایند؛ زیرا این‌ها دولت‌هایی استند که منافع خود را با خون دیگران تأمین می‌کنند.

در پایان آن‌چه را که قبلاً در پاسخ به پرسش منتشر شده به تاریخ 1 مارچ 2023م گفته بودم، یک بار دیگر تکرار می‌کنم: «این دولت‌های استعمارگر کفری، که در جهان امروز به نام دولت‌های بزرگ نام گرفته اند، هرگز برای تحقق خیری در جهان با یک‌دیگر نمی‌جنگند؛ بلکه هدف شان شر و ضرر است و بس؛ چنان‌چه روسیه به اوکراین تجاوز نموده تا هر فرد اوکراینی را به قتل رساند و امریکا و غرب سعی دارند با استفاده از هر فرد اوکراینی و نه تنها با سربازان آن، به رویارویی با این تجاوز بروند! پس هردو طرف به قیمت جان فرد فرد اوکراینی به جان یکدیگر افتاده اند. بلی، واقعیت این دولت‌هایی‌که دنبال فساد در زمین استند، چنین است؛ تا زمانی‌که منافع شان و حتی بخشی از منافع شان مطرح باشد، هیچ اهمیتی به تعداد کشته‌ها و مقدار خون ریختانده شده نمی‌دهند. انگار تاریخ دارد تکرار می‌شود؛ آنگاه که دولت‌های فارس و روم به جان یکدیگر افتاده بودند، گاهی این پیروز می‌شد و گاهی آن و هر یک از آن دولت‌ها خون مردم را برای براوردن منافع خود می‌مکیدند. آن واقعیت ادامه یافت تا آنگاه که الله متعال اهل حق و عدالت، یعنی امت اسلامی را با پیروزی و فتح مبین مورد عنایت خویش قرار داد و در نتیجه، اسلام و مسلمانان عزت یافته و سربلند شدند و کفر و کافران خوار و ذلیل گشتند. این واقعیت به خواست الله متعال به زودی یک بار دیگر در حال تکرار شدن است.

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ(4) بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾ [روم: 4-5]

ترجمه: و آن روز مؤمنان شاد می‌شوند، به یاری الله؛ الله هر که را بخواهد نصرت و پیروزی می‌بخشد و اوست که مقتدر و مهربان است.

این واقعیت با برپایی خلافت راشده عملی خواهد گردید.

﴿وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيباً﴾

ترجمه: می‌گویند چه زمانی این کار خواهد شد؛ بگو امیدوارم زود باشد.

29 شوال 1444هـ.ق.

9 می 2023م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

شبکۀ عربی اسکای نیوز با انتشار خبری در سایت انترنتی خود خبرداد که امریکا صبح یک‌شنبه 23 اپریل 2023م دیپلومات‌هایش را از سودان خارج نموده است؛ «جوبایدن رئیس‌جمهور امریکا صبح یک‌شنبه اعلام نمود که دیپلومات‌های کشورش را به دلیل درگیری‌های شدیدی که از چند روز قبل در سودان بالا گرفته از این کشور بیرون نموده است. بایدن در بیانیه‌ای گفت: "امروز یک‌شنبه اردوی امریکا به دستور من عملیات تخلیۀ افراد حکومت امریکا از خرطوم را عملی نمود.» شبکۀ عربی 21 نیز به تاریخ 23 اپریل 2023م در سایت انترنتی خود نوشت: «اردوی سودان در مورد عملیات تخلیۀ دیپلومات‌های امریکایی ابراز نظری نکرده، اما در بیانیه‌ای که قبلاً منتشر نموده بود، گفته بود که ایالات متحده، انگلیس، فرانسه و چین به زودی دیپلومات‌ها و سایر اتباع خود را از خرطوم بیرون خواهد نمود و افزود که انتظار می‌رود این کار فوراً آغاز شود.» پرسش این است که آیا بیرون نمودن اتباع فوق به معنای این است که درگیری‌ها ادامه خواهد یافت؟ جزئیات این قضیه از چه قرار است، مخصوصاً با توجه به این‌که البرهان و حمیدتی هردو مزدور امریکا هستند؟ و یا این‌که یکی از این دو به انگلیس و اروپا تمایل پیدا نموده و درگیری‌ها به همین دلیل بالا گرفته؟ دیگر این‌که راه‌حل احتمالی در پایان این درگیری‌ها چیست؟ با تشکر.

پاسخ:

برای این‌که پاسخ روشن شود، حوادثی را که از زمان منعقد شدن پیمان‌نامۀ دستوری و انقلاب نظامی، که علیه آن صورت گرفت، بررسی می‌نماییم:

اول: مرحلۀ پیمان‌نامۀ دستوری:

1. مزدوران امریکا، "شورای نظامی" و مزدوران انگلیس و اروپا، "جریان‌های ملکی" همه به آن‌چه که "پیمان‌نامۀ دستوری" نامیده می‌شود، تن داده بودند. پیمان‌نامۀ مذکور به تاریخ 17 آگست 2019م توسط دو طرف به امضا رسید؛ سپس بعد از توافق‌نامۀ "جوبا" که به تاریخ 3 اوکتوبر 2020م امضا شد، موعد پیمان‌نامۀ مذکور تعدیل گردید؛ طوری‌که مدت آن به 51 ماه افزایش یافت و توافق گردید که ملکی‌ها از ماه نومبر 2021م قدرت را در دست خواهند گرفت. از آن جایی‌که بر اساس پیمان‌نامۀ یادشده بسیاری از مراکز قدرت باید از جریان‌های نظامی به جریان‌های ملکی انتقال داده می‌شد؛ چیزی‌که البرهان و حمیدتی به آن راضی نیستند، بناءً در حدود دو ماه پیش از موعد تسلیم مراکز قدرت ذکر شده در پیمان‌نامه به ملکی‌ها، معلوم شد که تلاش‌هایی برای یک کودتا جریان دارد. اما این تلاش‌ها توسط چه کسی صورت می‌گرفت؟ توسط یکی از افرادشان که هنوز پنج روز از برگشت او از یک سفر معالجوی نگذشته بود: «یاسین ابراهیم، وزیر دفاع سودان از ناکام شدن کودتایی خبر داد که توسط عبدالباقی بکراوی، یکی از رهبران نظامی و 22 ضابط دیگر با رتبه‌های مختلف نظامی و شماری از سربازان به پیش برده می‌شد.» (منبع: بی بی سی 21 سپتمبر 2021م)

2. با دقت نمودن در این تلاشی‌که برای کودتا صورت گرفت، متوجه می‌شویم که این یک کودتای ساخته‌گی بوده؛ زیرا «فرمانده نظامی که تلاش‌‌هایش برای کودتا ناکام ماند، در جریان سربازی خویش در عملیات بحر جبل با البرهان همکار بوده و در غرب دارفور همکار شمس‌الدین کباشی بوده است.» (منبع: عربی 21، 22 سپتمبر 2021م) این افراد، سران رهبری نظامی در اردوی سودان و شورای رهبری می‌باشند، به این معنا که این مرد به مزدوران امریکا در رهبری اردو نزدیک بوده و مورد تأیید آنان قرار دارد. بناءً تلاش‌هایش برای کودتا غیر واقعی به نظر می‌رسد، اما این مسأله‌یی است که وی و رهبرانش آن را طراحی نمودند تا حکومت را پیش از فرارسیدن موعد تعیین شدۀ قدرت به شورای رهبری ملکی ترتیب دهند. پس از آن بود که «اردوی سودان صبح روز دو شنبه، عبدالله حمدوک و بسیاری از اعضای حکومت‌اش و نیز شماری از مسئولین و کارمندان رسانه‌یی را در جریان بگومگوهایی که در مورد کودتای نظامی جریان داشت، بازداشت نمود.» (منبع: الجزیره 25 اوکتوبر 2021م) دفتر حمدوک، که بازداشت شده بود، با نشر اعلامیه‌یی گفت: «آن‌چه رخ داد، به معنای پاره نمودن پیمان‌نامۀ دستوری و کودتای تمام عیار علیه دستاوردهای انقلاب می‌باشد.» (منبع: الجزیره 25 اوکتوبر 2021م)

3. به این ترتیب روشن می‌‌شود که توافق سال 2019م که میان ملکی‌ها در جبهۀ آزادی و تغییر و نظامی‌ها در شورای نظامی صورت گرفت، در حقیقت دامی بوده که توسط شورای نظامی و از پشت صحنه توسط امریکا برای به دام انداختن جبهۀ مذکور نصب گردیده بود؛ طوری‌که ریاست اول شورای رهبری را برای نظامیان و ریاست دوم آن برای ملکی‌ها در نظر گرفته شد و برای جبهۀ آزادی و تغییر طوری وانمود گردید که انگار آنان به زودی ریاست شورا، یعنی حاکمیت سودان در بعد از 21 ماه اول را در دست خواهند گرفت. اگر این کار ممکن می‌شد، مزدوران انگلیس و اروپا فرصت می‌یافتند تغییرات گسترده‌یی را به وجود آورند که شامل رهبری اردو و تمویل آن می‌شد؛ به گونه‌ای‌که می‌توانست نفوذ امریکا را در سودان تهدید نماید و این چیزی است که امریکا به هیچ وجه اجازۀ آن را نمی‌دهد.

سپس این خبر میان مردم منتشر گردید که مسألۀ کودتا کار خود برهان و حمیدتی بوده و آن را به هدف از بین بردن پیمان‌نامۀ دستوری طراحی نموده اند. پس از انتشار این خبر، مردم به جاده‌ها رفته و دست به اعتراض زدند، البته بعضی از روی اخلاص و بعضی دیگر با تحریک ملکی‌ها و این اعتراض‌ها برای چند روز و حتی چند ماه ادامه یافت.

دوم: مرحلۀ توافق‌ سیاسی:

پس از آن که مسألۀ کودتای قبلی روشن شد و تحرکات در جاده‌ها بالا گرفت، مرحلۀ دیگر فریب ملکی‌ها آغاز گردید؛ چنان‌چه گفتگوها میان نظامی‌ها و ملکی‌ها شروع شد تا این‌که سرانجام به امضای توافق‌نامۀ سیاسی به تاریخ 5 دسمبر 2022م انجامید. در پاسخ به پرسشی که به تاریخ11 دسمبر 2022م منتشر شد، گفتیم: «... در بخش دوم توافق‌نامه چنین گفته شده است: "تسلیم نمودن دولت انتقالی برای قدرتی کاملاً ملکی و این‌که دولت، رئیسی خواهد داشت که مسئولیت‌های تشریفاتی دارد و بخش اجرایی دولت توسط نخست‌وزیر ملکی به پیش برده خواهد شد" در توافق‌نامه هم‌چنین گفته شده: "اردو از امور سیاسی و فعالیت‌های اقتصادی، تجاری و سرمایه‌گذاری بدور نگهداشته می‌شود و این‌که نیروهای واکنش سریع و نیروهای گروه‌های مسلح همه در اردو مدغم خواهند شد و این کار بر اساس آماده‌گی‌هایی صورت خواهد گرفت که توافق بر سر آن قرار است بعدها در چهارچوب برنامۀ اصلاح امنیتی و نظامی صورت گیرد. ...» بر اساس توافق صورت گرفته، قرار بود امضای نهائی آن به تاریخ 6 اپریل 2023م صورت گیرد و حکومت ملکی به تاریخ 11 اپریل 2023م تشکیل گردد. این‌جا بود که اوضاع به گونۀ ذیل ادامه یافت:

1. در همان روزی‌که قرار بود توافق‌نامۀ انتقال قدرت امضا شود، یعنی 6 اپریل 2023م که 5 روز قبل از تشکیل حکومت انتقالی به تاریخ 11 اپریل 2023م بود، مولی، معاون وزیر خارجۀ امریکا در امور افریقا با ژنرال حمیدتی و نیز خالد عمر یوسف، سخنگوی روند سیاسی تماس تلفونی انجام داد. «مولی با هر یک از "حمیدتی" معاون رئیس شورای رهبری و فرمانده نیروهای واکنش سریع و نیز خالد عمر سخنگوی روند سیاسی تماس تلفونی انجام داد. این در حالی است که چند روز قبل وی با برهان رئیس شورای رهبری و فرمانده اردو نیز تماس تلفونی داشت.» (منبع: سودان تربیون 6 اپریل 2023م)

2. سایت "عربی پست" به تاریخ 19 اپریل 2023م به نقل از روزنامۀ نیویورک تایمز امریکا در تازه‌ترین معلومات از نخستین ساعات شروع درگیری‌های 15 اپریل 2023م نوشت: «شب جمعه 14 اپریل شاهد گفتگوهایی میان "برهان و حمیدتی" و با حضور نماینده‌گان بیرونی بود. در جریان این گفتگوها و پیش از آن‌که هردو طرف غذای شام را در کنار همدیگر در منزل یکی از سران نظامی صرف نمایند، برخی از وعده‌ها و تنازلات نهایی گردید.» (منبع: عربی پست 19 اپریل 2023م)

3. بدین ترتیب درگیری‌های شدید و ناگهانی به تاریخ 15 اپریل 2023م میان اردو و نیروهای واکنش سریع آغاز گردید؛ درگیری‌هایی‌که ضربۀ جدیدی به آرزوهای انتقال حکومت به ملکی‌ها، یعنی نیروهای ملکی وابسته به انگلیس به شمار می‌رود. به این ترتیب، کشمکش‌های سیاسی موجود در سودان میان نظامی‌های وابسته به امریکا و ملکی‌های وابسته به اروپا تبدیل به برخورد نظامی میان برهان و حمیدتی شد! در پاسخ به پرسشی‌که به تاریخ 19 مارچ 2023م منتشر نمودیم، گفتیم: «سپس نظامی‌ها "البرهان و حمیدتی" موفق خواهند شد تا عملی نمودن روند انتقال قدرت را به بهانۀ عدم توافق آنان برسر مدغم کردن نیروهای واکنش سریع به اردو به تأخیر اندازند. این وضع هم‌چنان ادامه خواهد یافت تا آن‌که شرایط و فضای مناسب برای تعدیل توافق‌نامه و پاک نمودن آن از هرگونه تأثیرگذاری عملی جریان ملکی در آن فراهم گردد و این معنای کلمۀ "به زودی" است که در اظهارات البرهان به آن اشاره کرد، آنجا که گفت: «کشور در مسیر تأسیس حاکمیت ملکی در حرکت است و به گمان اغلب حکومت ملکی به زودی تشکیل گردد.» (منبع: نشریۀ الاتحاد 19 مارچ 2023م) به این ترتیب، توافق سیاسی بر مبنای خواسته‌های جریان‌های نظامی عملی خواهد گردید و سپس کلمۀ "به زودی" ممکن است نزدیک به موعد عملی شدن توافق معنا دهد و یا ممکن است به معنای بعد از آن باشد. اما در صورتی‌که چنین فرصتی برای آنان میسر نگردد، بعید نخواهد بود که سعی کنند توافق‌نامه سیاسی را به بهانۀ دشوار بودن ادغام نیروهای واکنش سریع با اردو به دلیل عدم موافقت برهان و حمیدتی، ملغا اعلان کنند، یعنی سناریوی لغو پیمان‌نامۀ دستوری با اسلوبی جدید تکرار شود.» نقل قول از پاسخ به پرسش قبلی تمام شد.

4. جریان‌های سیاسی مخالف شروع به فراخواندن اردو و واکنش سریع به متوقف کردن درگیری‌ها نمودند؛ در حالی‌که این جریان‌ها قبلاً علیه اردو و علیه واکنش سریع بودند؛ اما پس از شروع درگیری‌ها تبدیل به جریان‌هایی شدند که تمام هم و غم شان زمینه‌سازی برای پایان دادن به درگیری‌ها میان دو طرف است و خواسته‌های سیاسی شان مبنی بر کنار زدن دو طرف از زندگی سیاسی و تشکیل حکومت ملکی را فراموش نمودند. چنان‌چه: «جریان‌ آزادی و تغییر در بیانیه‌ای از رهبری نیروهای مسلح و نیروهای واکنش سریع خواست حکمت را مراعات نموده و فوراً به رویارویی‌های نظامی پایان دهند و مجدداً به پای میز مذاکره برگردند و بدانند که یگانه گزینه برای حل و فصل قضایای حل‌ناشده همانا حل مسالمت‌آمیز از طریق راه‌حل‌های سیاسی می‌باشد و بس.» (منبع: الجزیره 16 اپریل 2023م) به این ترتیب، واقعیت جریان‌های مخالف تغییر نمود؛ طوری‌که دیگر جریان‌های مخالف نه، بلکه جریان‌های مصالحه میان رهبری اردو و رهبری نیروهای واکنش سریع شدند که به گونۀ نمادین و به هدف خاکستر زدن به چشم مردم با یکدگر درگیر شده اند.»

5. در بیانیۀ وزارت خارجۀ امریکا گفته شده: «بلنکن تأکید نموده که نیاز به آتش‌بس برای رسانیدن کمک‌های بشردوستانه برای متضررین این درگیری‌ها بسیار شدید می‌باشد.» (منبع: سکای نیوز 18 اپریل 2023م) پس وی می‌خواهد آتش‌بس صورت گیرد نه این که درگیری‌ها پایان یابد و دو طرف فوراً به این فراخوان امریکا لبیک گفتند. اردو از زبان شمس الدین کباشی، عضو شورای رهبری اعلان نمود که «شورای رهبری با آتش‌بس برای 24 ساعت که از شام سه شنبه آغاز شود موافقت نموده اند.» (منبع: العربی 18 اپریل 2023م) نیروهای واکنش سریع نیز با آتش‌بس به پیشنهاد امریکا که توسط انتونی بلنکن، وزیر خارجۀ امریکا اعلام نمود، موافقت کرده گفت: «بر اساس تماس‌هایی‌که با انتونی بلنکن، وزیر خارجۀ امریکا داشتیم و نیز با در نظرداشت تلاش‌های دولت‌های دوست و برادر که خواهان آتش‌بس برای گشودن مسیر امن برای عبور غیر نظامیان و انتقال مجروحین می‌باشند، ما از جانب خود اعلام می‌نماییم که با پیشنهاد این آتش‌بس برای مدت 24 ساعت موافقت داریم.» (منبع: الراکوبة السودانیة 18 اپریل 2023م) این ثابت می‌کند که برهان و حمیدتی از امریکا پیروی می‌کنند و دساتیر امریکا را بدون وقفه عملی می‌نمایند. هرگاه امریکا از آنان بخواهد درگیری‌ها را به گونۀ جدی و به صورت نهائی پایان دهند، آنان اطاعت خواهند نمود؛ اما از دو طرف، آتش‌بسی 24 ساعته خواستند؛ ولی با وجود آن هم به دو طرف اجازه دادند درگیری‌ها را ادامه دهند.

6. روزنامۀ "شرق اوسط" عربستان سعودی به تاریخ 19 اپریل 2023م به نقل از سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا که نخواسته نامش فاش شود، گفت: «وزارت خارجۀ امریکا یک تیم کاری مخصوص کشمکش نظامی در سودان مشخص نموده تا برنامه‌ریزی‌های وزارت مذکور و مدیریت آن و لوژستیک مربوط به حوادث سودان را زیر نظر داشته باشد.» و افزود: «تمرکز ما در حال حاضر بالای دست‌یابی به آتش‌بس فوری است.» و گفت: «فشارها بالای نیروهای واکنش سریع و نیروهای مسلح سودان را تا زمانی‌که آتش‌بس 24 ساعته را بپذیرند، ادامه خواهیم داد و از هردو طرف می‌خواهیم پایبندی به این آتش‌بس را ضمانت نمایند.» (منبع: شرق اوسط 19 اپریل 2023م) این نشان می‌دهد که این امریکائی‌هاستند که کشمکش موجود میان دو طرف را مدیریت می‌کنند و نمی‌خواهند تا زمان دست‌رسی شان به اهدافی که در نظر دارند، آتش‌بس کامل و دائمی صورت گیرد.

7. بایدن در بیانیه‌یی گفت: «امروز یک شنبه اردوی امریکا عملیات تخلیۀ افراد حکومتی امریکا را از خرطوم به دستور من انجام دادند.» بایدن هم‌چنین از جیپوتی، اتیوپیا و سعودی تشکری نموده، از "کمک‌های همه جانبه این دولت‌ها برای موفقیت عملیات تخلیۀ مذکور یادآوری نمود.» نیروهای واکنش سریع که یکی از طرف‌های درگیر در سودان می‌باشد، صبح روز یک شنبه اعلام نمود که دیپلومات‌های امریکا و خانواده‌های آنان از سفارت امریکا در خرطوم تخلیه شدند و این کار در هماهنگی با ایالات متحده صورت گرفته است. شبکۀ خبری سی ان ان خبر داد که "تمام دیپلومات‌های امریکایی و افراد خانواده‌های‌شان در امان کامل توسط طیاره‌ها/هواپیماهای نظامی امریکا در حال بیرون شدن از سودان می‌باشند.» شبکۀ مذکور افزود: «با بیرون رفتن دیپلومات‌ها از سودان، سفارت امریکا در خرطوم مسدود گردید.» (منبع: سکای نیوز عربی 23 اپریل 2023م) شبکۀ عربی21 نیز به تاریخ 23 اپریل 2023م اظهارات جوبایدن رئیس‌جمهور امریکا مربوط به تخلیۀ دپلومات‌های امریکا را در صفحه انترنتی خود منتشر نموده افزود: «اردوی سودان در خصوص عملیات تخلیۀ دیپلومات‌های امریکایی تبصره‌یی نکرد؛ اما در بیانیه‌یی که قبلاً منتشر نموده بود، گفته بود که ایالات متحده، انگلیس، فرانسه و چین قرار است دیپلومات‌ها و سایر اتباع خود را از خرطوم تخلیه نمایند» و افزود: «انتظار می‌رود این کار هرچه زودتر آغاز گردد.» تمام این اظهارات به هدف دادن تصویری از بالاگرفتن درگیری‌ها مطرح گردیده است.

8. آتش‌بس 72 ساعته‌یی که امریکا از شب سه شنبه 25 اپریل 2023م اعلام نمود: «بلنکن در بیانیه‌یی گفت: پس از گفتگوهای گسترده در جریان 48 ساعت گذشته، نیروهای مسلح سودان و نیروهای واکنش سریع با عملی شدن آتش‌بس سراسری که از نیمه شب 24 اپریل آغاز و تا 72 ساعت ادامه خواهد داشت، موافقت نمودند. وی افزود: در جریان این مدت ایالات متحده، نیروهای مسلح سودان و نیروهای واکنش سریع را تشویق می‌نمود به آتش‌بس به صورت فوری و همه‌جانبه پایبند باشند.» (منبع: الجزیره مباشر 25 اپریل 2023م)

با دقت نمودن در حوادث مرحلۀ توافق سیاسی روشن می‌شود که آتش‌بس در اختیار امریکاست و حوادث را مدیریت می‌نماید و کشمکش‌های نظامی را میان دو مزدورش شعله‌ور می‌کند. درگیری‌هایی‌که امروز میان اردوی سودان و نیروهای واکنش سریع بالا گرفته، کشمکش سیاسی سودان را به گونۀ جدی وارد میدان جدیدی می‌نماید؛ میدانی‌که امریکا آن را آماده نموده تا با استفاده از آن مزدوران انگلیس و اروپا را از مرکز حاکمیت مؤثر و فعال دور نگهدارد و به این ترتیب زمینۀ تسلط امریکا بر اوضاع به صورت کامل فراهم گردد. برای امریکا تعداد کشته‌ها و مجروحین هیچ اهمیتی ندارد و نیز ویران شدن سودان و ابزارهای نظامی آن برای امریکا هیچ اهمیتی ندارد؛ زیرا این آخرین چیزی است که امریکا به آن می اندیشد، یعنی آن‌چه برای امریکا اهمیت دارد این است که حاکمیت سودان بدون دخالت انگلیس و اروپا تنها در اختیار امریکا باشد.

سوم: این‌که آیا انگلیس و اروپا در تلاش حمیدتی برای کودتا علیه برهان پشت سر او قرار داشته و از او حمایت می‌کنند، باید گفت که بعید به نظر می‌رسد. به دلایل زیر:

1. مزدوران امریکا در منطقه پیوسته با هردو طرف نزاع در تماس بودند و اگر امریکا می‌دانست که حمیدتی به انگلیس و اروپا تمایل پیدا نموده، مطمئناً مزدوران منطقه‌ای‌اش را به حمایت از اردوی سودان به عنوان سازمان نظامی ملی می‌فرستاد و در عین حال از نیروهای واکنش سریع می‌خواست مسألۀ رسمیت خود را با اردو حل و فصل نماید؛ یعنی رسمیت آن را از آن سلب می نمود. عربستان سعودی با هردو طرف در تماس بود و شبکۀ الجزیره امروز به نقل از وزیر خارجۀ مصر گفت که عربستان با هردو طرف درگیر در سودان "برهان و حمیدتی" در تماس بوده.

2. وزیر خارجۀ امریکا با دو طرف در تماس بوده و آنان را به آتش‌بس فرا می‌خواند. «فرمانده نیروهای واکنش سریع سودان، محمد حمدان دقلو در یک سلسله تویت‌هایی گفته: انتظار داریم در خصوص راه‌های حل و فصل این مشکل مناقشه‌هایی بیشتری با وزیر خارجه امریکا داشته باشیم.» (منبع: الجزیره نت 18 اپریل 2023م) «پس از تماس وزیر خارجۀ امریکا با فرمانده اردو، عبدالفتاح برهان و فرمانده نیروهای واکنش سریع محمد حمدان دقلو "حمیدتی" و درخواست از آنان برای برقراری آتش‌بس بشردوستانه، روی این آتش‌بس توافق صورت گرفت.» (منبع: الجزیره 18 اپریل 2023م)

3. اگر نیروهای واکنش سریع به نفع اروپائیان کودتایی به راه می‌انداخت، جریان‌ آزادی و تغییر قطعاً در کنار وی قرار می‌گرفتند، به ویژه که این جریان صبح و شام خواستار کنار رفتن نظامیان از قدرت و تسلیم آن به ملکی‌ها می‌باشد؛ یعنی این جریان علناً و قبل از شروع درگیری‌های اخیر با اردو و فرمانده آن، برهان مخالفت داشتند؛ اما اینک خواستار آتش‌بس فوری می‌باشد؛ یعنی با وجود سروصداهایی‌که حمیدتی به راه انداخته، وانمود نکرده اند که حمیدتی به دلیل حمایت از دموکراسی به جنگ با برهان برخاسته: «نیروهای آزادی و تغییر سودان از رهبری اردو و نیروهای واکنش سریع خواسته فوراً به درگیری‌های نظامی پایان دهند و به پای میز مذاکره بر گردند.» (منبع: روزنامه شرق 16 اپریل 2023م)

از این‌جا روشن می‌شود که جریان‌های وابسته به اروپا در سودان در پی این درگیری‌ها شکه شده اند و از هیچ یک از طرفین درگیر اعلام حمایت نکرده اند. به همین دلیل است که احتمال جانبداری حمیدتی از انگلیس منتفی می‌گردد، بلکه وی هم‌چنان مانند برهان مزدور امریکاست.

چهارم: خلاصه این‌که:

1. شکی نیست که درگیری‌های موجود میان اردوی سودان و نیروهای واکنش سریع، درگیری‌هایی است که امریکا آن را در حالت جنگ و آتش‌بس مدیریت می‌کند و هدف امریکا از این کار؛ کشانیدن کشمکش‌های سیاسی سودان به میدان جدیدی‌که امریکا خود آن را طراحی نموده تا به این وسیله مزدوران انگلیس و اروپائیان را از مرکز نزاع دور کند و به این ترتیب امریکا به تنهایی طرف‌های نزاع را زیر تسلط خود داشته باشد. برای امریکا شمار کشته‌ها، مجروحین و ویران شدن سودان و ابزارهای نظامی آن هیچ اهمیتی ندارد.

2. امریکا در پی تداوم نفوذ خود در سودان می‌باشد؛ بدون این‌که اروپا در آن با امریکا طرف باشد؛ اروپایی‌که مدت زیادی در سودان تسلط داشت؛ چنان‌چه نفوذ اروپا در زمان حاکمیت عمر بشیر برای مدت 30 سال ادامه داشت. زمانی‌که تصمیم گرفت وی را کنار زند، به جای وی کسانی را در رأس قدرت قرار داد که بشیر آنان را ساخته بود، مانند حمیدتی و کسانی‌که با وی کار می‌کردند مانند برهان. زمانی‌که افراد وابسته به انگلیس در قالب جریان آزادی و تغییر علیه افراد امریکا قدعلم کردند، امریکا آنان را به دلیل ساده‎لوحی که دارند، با یک نیرنگ مهار نمود و این کار را در نخست با راه‌اندازی بحث پیمان دستوری و سپس توافق‌‌نامۀ سیاسی انجام داد.

3. این‌که آیا انگلیس توانسته به یکی از سران دو طرف درگیر "حمیدتی" نفوذ نموده و به همین دلیل درگیری‌های نظامی بالا گرفته باشد، باید گفت که هیچ نشانه‌یی دال بر این مسأله وجود ندارد؛ بلکه به گمان اغلب ما و چنان‌که قبلاً به آن اشاره نمودیم، برعکس آن ثابت است؛ چنان‌چه هردو، "برهان و حمیدتی" هم‌چنان به اشارۀ امریکا حرکت می‌کنند.

4. این‌که آیا انتظار می‌رود درگیری‌ها ادامه پیدا کند یا خیر و نتیجه آن چه خواهد بود؟ چنان‌که قبلاً یاد آور شدیم، هدف از این درگیری‌ها دور نمودن مزدوران انگلیس، "ساختارهای ملکی در قالب جریان آزادی و تغییر" از صحنه می‌باشد. هرچند امریکا این هدفش را تقریباً براورده نموده، اما سابقۀ کودتا علیه پیمان‌نامۀ دستوری و برملا شدن آن برای مردم، امریکا و پیروان آن را وادار خواهد نمود زمان کشمکش را تا حدی به درازا بکشانند؛ اما به گونه‌یی‌که درگیری‌ها به صورت متفرقه خواهد بود و نه فیصله کننده تا بتواند به یکی از امور زیر دست پیداکند:

أ . اگر به این نتیجه برسد که بهتر است میان هردو مزدورش، "برهان و حمیدتی" پیمان جدیدی عقد گردد، این کار را خواهد نمود و به این ترتیب؛ توافق‌نامۀ سیاسی که با جریان‌های وابسته به اروپا به امضا رسیده بود، به حاشیه خواهد رفت و همراه با آن، جریان‌های وابسته به اروپا نیز در برابر مزدوران امریکا به حاشیه رانده خواهند شد و میدان برای مزدوران امریکا باز خواهد گردید تا واقعیت جدیدی را برای سودان ترسیم نمایند.

ب. اگر به حاشیه راندن جریان‌های وابسته به اروپا ممکن و میسر نگردید، در این صورت امریکا هیچ اهمیتی به تقسیم شدن سودان نخواهد داد؛ چنان‌چه قبلاً جنوب سودان را از پیکر آن جدا نمود، اینک غرب و دارفور را نیز از آن جدا نموده و تسلیم حمیدتی خواهد کرد؛ زیرا وی در این مناطق دست بالا را دارد؛ مخصوصاً که وی بالای معدن طلای موجود در آن منطقه تسلط دارد.

ج . در صورتی‌که جریان‌های وابسته به اروپا از باب مانور پشت سر یکی از مزدوران امریکا، مثلاً حمیدتی قرار گیرند، در چنین حالتی احتمالاً امریکا از آن مزدور خویش بخواهد از صحنه کنار برود و زمینۀ تسلط مزدور دیگر را برای رهبری نمودن تنش‌های نظامی در سودان به هدف برهم زدن صفوف جدید به وجود آمده فراهم نماید.

پنجم: به این ترتیب روشن می‌شود که مزدوران نیز مانند باداران شان هیچ اهمیتی به امور مردم و امنیت آنان قایل نیستند و برای آنان چیزی مهم‌تر از تکیه زدن بر چوکی قدرت و حرکت کردن به اشارۀ باداران شان نیست؛ چنان‌چه این مزدوران در دهۀ اخیر رمضان میان مردم رعب و وحشت انداختند؛ در حالی‌که مردم در انتظار فرارسیدن عید سعید فطر بودند تا این مناسبت را به یکدگر تبریک گفته و به دید و بازدیدها بپردازند. در چنین زمانی این سفاکان جنایت‌پیشه دست به خون‌ریزی زده، خانه‌های مردم را بر سرشان ویران نمودند و مردم را وادار نمودند دست از کارهای خویش برداشته و در منازل شان بنشینند. آنان برای به دست آوردن رضایت دشمنان الله و رسولش دست به چنین جنایت‌هایی زدند. پس مردم باید دست رد به سینۀ هردو طرف، یعنی مزدوران امریکا و مزدوران انگلیس زده و نظام آنان را از هم بپاشانند و فرزندان مخلص و آگاه سودان را که همانا جوانان حزب‌التحریر می‌باشند، نصرت و یاری دهند؛ جوانانی‌که برنامۀ کامل تأسیس مجدد دولت خلافت راشده بر منهج نبوت را حمل می‌نمایند، امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند و با این کار سعی دارند این سرزمین را از شر تمام مزدوران رهانیده و از تجزیه و تقسیم سودان جلوگیری کنند و راه شکوفایی آن را هموار گردانند تا باشد که الله متعال به آنان رحم نموده و به آنان عزت دهد.

﴿ وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ أُولَٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ [توبه: 71]

ترجمه: و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند، به نیکی فرمان می‌دهند و از کارهای ناپسند باز می‌دارند، نماز برپا می‌دارند، زکات می‌پردازند و از الله و پیامبرش اطاعت می‌نمایند. اینانند که الله آنان را مورد رحمت قرار خواهد داد. بی تردید، الله شکست ناپذیر حکیم است.

5 شوال 1444هـ.ق.

25 اپریل 2023م.

مترجم: عبدالله  دانشجو

 

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

به تاریخ 10 مارچ 2023م، بیانیۀ مشترک عربستان سعودی، ایران و چین در خصوص دست‌یابی به توافقی مبنی بر ازسرگیری روابط میان عربستان سعودی و ایران و گشودن سفارت‌های دو طرف در جریان دو ماه منتشر گردید. پادشاه سعودی برای تأکید بیش‌تر روی توافق به دست آمده، رئیس‌جمهور ایران را به تاریخ 19 مارچ 2023م دعوت نمود تا به عربستان سعودی سفر نماید. گفتگوها میان دو طرف با میزبانی و حمایت چین صورت گرفت. موقف امریکا در برابر این توافق مثبت بوده و از آن استقبال نموده است؛ اما رژیم یهود از این توافق ابراز ناراحتی نموده است. پرسش این است که چرا چین، چنین نقشی را بازی می‌کند و از کدام طرف برای این کار تشویق گردیده و چه منافعی از این درک حاصل چین می‌شود؟ دیگر این‌که چرا امریکا خودش این نقش را بازی نکرده و این‌که آیا چنین نقشی به ضرر منافع آن تمام خواهد شد و یا این که به حساب آن صورت می‌گیرد؟ هم‌چنین، چرا رژیم یهود در قبال توافق مذکور این همه ناراحت می‌باشد؟ جزاکم الله خیراً!

پاسخ:

برای روشن شدن پاسخ به پرسش‌های مطرح شده، موارد زیر را بررسی باید نمود:

1. آژانس خبری سعودی "واس" بیانیۀ مشترک به دست آمده میان عربستان سعودی و ایران را به تاریخ 10 مارچ 2023م منتشر نمود و در آن گفت: «دوطرف برای از سرگیری روابط دیپلوماتیک میان یکدگر و گشودن سفارت‌خانه‌ها و نمایند‌گی‌های رسمی شان در طرف مقابل در جریان نهایتاً دوماه آینده به توافق رسیدند.» دو طرف هم‌چنین توافق نمودند که «به حاکمیت دولت‌ها و عدم مداخله در امور داخلی آن احترام گذاشته و توافق همکاری‌های امنیتی، که دو کشور در سال 2001م به آن دست یافته بودند و نیز توافق‌نامۀ همکاری‌های عام در عرصه‌های اقتصادی، تجارتی، سرمایه‌گذاری، تکنولوژیکی، ساینسی، فرهنگی، ورزشی و جوانان که در سال 1998م میان دو طرف امضاء شده بود، از سر بگیرند. در جریان توافق یاد شده، وزیران خارجۀ سعودی و ایران به هدف برداشتن گام‌های عملی و نیز تنظیم تبادل سفیران و مناقشه بر سر چگونگی استحکام روابط میان دو طرف با یکدگر دیدار و گفتگو نمودند.»

در بیانیۀ مشترک یادشده هم‌چنین گفته شده: «سعودی و ایران از عراق و عمان به دلیل میزبانی گفتگوها میان دو طرف در سال‌های 2021 و 2022م ابراز امتنان و تشکری نمودند. محمد جمشیدی، معاون سیاسی رئیس‌جمهور ایران برای تحکیم و تقویت بیش‌تر توافق به دست آمده به تاریخ 19 مارچ 2023م در صفحۀ تویتر خویش چنین نوشت: «ابراهیم رئیسی، رئیس‌ جمهور ایران دعوت‌نامه‌یی را از طرف پادشاه سعودی برای دیدار از عربستان سعودی دریافت نموده است، و رئیسی این دعوت را پذیرفته است.» حسین عبداللهیان، وزیر خارجۀ ایران نیز گفته که وی «در جریان ده روز گذشته، پیام‌هایی را از طریق سویس با سعودی رد و بدل نموده که در یکی از این پیام‌ها گفته شده که ایران برای حضور در گردهمایی وزیران خارجه اظهار آمادگی کرده و سه مکان را برای برگزاری این دیدار پیشنهاد نموده است.» وی به چگونگی دستیابی به این توافق نیز اشاره نموده و گفته: «تهران و ریاض در پنج دور مذاکرات در بغداد، پایتخت عراق و سه دور در مسقط، پایتخت عمان شرکت نموده بودند. سپس رئیس‌جمهور چین تصمیم گرفت برای ادامه دادن این روند پیشگام شود؛ روندی‌که اینک منجر به نتیجه‌یی شده که شما درجریان آن قرار دارید.» وی درپاسخ به پرسشی در مورد یمن گفت: «ما این را مسألۀ مربوط به خود مردم یمن می‌دانیم و طبیعتاً تمرکز بالای مسألۀ صلح در منطقه بخشی از توافقات به دست آمده میان ایران و ریاض بوده است.» (منبع: آژانس تسنیم ایران 19 مارچ 2023م) اما با وجود این اظهارات از طرف ایران، روزنامۀ وول استریت به نقل از برخی از مسئولین امریکایی و عربستانی گفت که: «ایران بر اساس توافقی‌که با وساطت چین صورت گرفته، موافقت نموده که روند ارسال مخفیانۀ سلاح برای حوثی‌ها را متوقف می‌کند.» (منبع: بی بی سی 19 مارچ 2023م) آژانس رسمی خبرگزاری ایران موسوم به "ایرنا" به تاریخ 11 مارچ 2023م، گفته بود: «مصالحه روند آتش‌بس را سرعت خواهد بخشید و به شروع گفتگوهای داخلی و تشکیل حکومت ملی فراگیر در یمن کمک خواهد نمود.» سپس احمد عوض بن مبارک، وزیر خارجۀ یمن گفت: «امیدواریم توافق میان سعودی و ایران مرحلۀ جدیدی از روابط را در منطقه ایجاد نماید که منجر به پایان دادن به مداخلات تهران در امور دولت‌های منطقه گردد.» (منبع: سایت وزارت خارجه یمن 17 مارچ 2023م) به این ترتیب، روشن می‌شود که مذاکرات قبلاً در جریان سال‌های 2021 و 2022م در عراق و عمان به پختگی رسیده بوده؛ اما موافقت‌نامه سر انجام در هیچ یک از این دو کشور امضاء نگردید؛ بلکه این پکن بود که موافقت‌نامه در آن امضا شد.

2. بناءً در بیانیۀ مشترک این نیز گفته شده: «در دورۀ 6 تا 10 مارچ 2023م در پکن، میان نمایندگان سعودی و ایران گفتگو صورت گرفت. این گفتگوها در استجابت به پیشنهاد کریمانۀ شی‌جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین مبنی بر حمایت چین از گسترش روابط حسن هم‌جواری میان سعودی و ایران که منجر به ایجاد صلح و ثبات در منطقه و جهان می‌گردد، صورت گرفت و توافق‌نامه پس از موافقت میان شی‌جین‌پینگ و رهبری هر یک از سعودی و ایران مبنی بر این‌که چین گفتگوها میان سعودی  و ایران را میزبانی و مدیریت نماید، امضا گردید و این خود نشانه تمایل دو طرف به حل اختلافات از طریق مذاکرات دپلوماتیک می‌باشد.» چین هر یک از سعودی و ایران را به عنوان شریک درجه یک تجارتی خود می‌داند؛ چنان‌چه با هر یک از این دو دولت، مشارکت فراگیر استراتژیک دارد؛ طوری‌که چنین توافق‌نامه‌ای را در ماه دسمبر 2022م با عربستان سعودی و در سال 2020م توافق‌نامه همکاری تجارتی و استراتژی 25 ساله را با ایران امضا نمود. از این رو، ممکن است طوری به نظر رسد که چین بالای دو دولت تأثیرگذار بوده و می‌تواند آنان را به این توافق وادار نماید؛ اما واقعیت چنین نیست؛ زیرا چین در خاورمیانه نفوذ نداشته و از کدام قدرتی برخوردار نیست و در وساطت‌های بین‌المللی سابقه‌یی نیز ندارد و این نخستین بار است که چین در خاورمیانه میان دو دولت وساطت می‌کند. از بیانیۀ مشترک دانسته می‌شود که سعودی و ایران خودشان از چین خواسته اند میان آنان وساطت نماید؛ چنان‌چه به صراحت در بیانیه گفته شد: «و این خود نشانه تمایل دو طرف به حل اختلافات از طریق مذاکرات دپلوماتیک می‌باشد.» پس مذاکرات میان دو طرف در دو سال قبل و از شروع ماه اپریل 2021م، به پختگی رسیده بود؛ مذاکراتی‌که عراق نخستین دور آن را در زمان حکومت مصطفی کاظمی، نخست وزیر اسبق عراق که وابسته به امریکا بود، میزبانی نمود. سپس عمان دورهای بعدی آن را میزبانی نمود. پس امکان این وجود داشت که دست‌یابی به توافق در عراق و یا عمان اعلان گردد؛ اما چنین نشد، بلکه در چین اعلان گردید!

3. این‌که چرا چنین شد و توافق در چین اعلان گردید، باید گفت به نظر می‌رسد امریکا به گونۀ فریب‌کارانه این نقش را به چین داده باشد تا مصالحه را به اتمام رسانیده و توافق را پس از آن، که در مذاکرات بغداد و مسقط به پختگی رسیده بود، اعلان نماید، به دلایل زیر:

أ‌.       امریکا با ایران روابط دپلوماتیک ندارد و در عین حال نمی‌خواهد طوری وانمود کند که از ایران راضی است؛ بلکه می‌خواهد نشان دهد که با آن سر دشمنی دارد و نیز نمی‌خواهد نشان دهد که ایران در محور امریکا در گردش بوده و در عملی شدن سیاست‌های آن کمک می‌کند؛ چنان‌چه خود مسئولین ایران به این مسأله اعتراف نموده اند.

ب‌.    امریکا با دادن این نقش به چین، می‌خواهد بالای چین منت گذارد که انگار به آن فرصت داده تا دست به یک کار بین‌المللی بزند و به این ترتیب چین تصور کند که در آینده تبدیل به دولتی بزرگ جهانی خواهد شد و آنگاه است که امریکا مکارانه چین را در مسئولیت‌هایی مشخص استفاده خواهد نمود؛ همان‌طور که روسیه را در قضیۀ سوریه و سایر قضایا استفاده نمود.

ت‌.    هم‌چنین امریکا می‌خواهد به چین اشاره نماید که اگر قصد دارد به صفت یک دولت مؤثر در سطح جهانی ظاهر گردد، باید با امریکا به تفاهم رسیده و با آن همکاری نماید و نه با روسیه. به این ترتیب، امریکا، چین را اغوا نموده و اگر چین بخواهد با سیاست‌های امریکا مخالفت نشان دهد، از این اغواگری علیه آن استفاده خواهد نمود؛ طوری‌که از تأثیرگذار بودن در سطح جهان آن را محروم نموده آن را محاصره خواهد نمود؛ کاری‌که با روسیه کرد!

ث‌.    بدون شک، این امریکا بود که در پس درخواست سعودی و ایران از چین برای میزبانی و امضای آن توافق‌نامه قرار داشت تا کسی متوجه نشود که امریکا مستقیماً آن را مدیریت می‌کند؛ بلکه طوری به نظر برسد که چین در پس آن قرار دارد. امریکا می‌خواهد با این کار یک تیر را به دو نشان پرتاب کند:

اول: ناکام کردن نقشۀ یهود در عادی‌سازی روابط‌اش با سعودی و حمله به ایران و به این ترتیب اعمال فشار بالای امریکا توسط لابی‌گران یهودی، که تابعیت امریکایی دارند، آن هم درزمانی‌که امریکا سرگرم رسیدگی به جنگ روسیه و اوکراین می‌باشد.

دوم: وانمود این‌که توافق به دست آمده به طرح و حمایت چین صورت گرفته و نه امریکا، باعث می‌شود لابی‌گران یهود نتوانند در جریان انتخابات سال آینده امریکا در برابر بایدن قرار گیرند؛ مخصوصاً با توجه به این‌که توافق مذکور به مثابۀ مشت محکمی است بر سینۀ رژیم یهود و به شدت آن را آزرده است. به این ترتیب، طوری وانمود می‌شود که امریکا در پس این توافق قرار ندارد؛ بلکه این چین است که پیش‌گام شده و این امر باعث می‌شود لابی‌گران یهود نتوانند برای اقدامات مؤثر و یا حداقل با مؤثریت کم خویش علیه بایدن در انتخابات آینده توجیهی داشته باشند.

4. این‌که چرا رژیم یهود از این توافق ناراحت می‌باشد، به این دلیل است که نقشه‌های رژیم را برهم زده؛ در حالی‌که نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم یهود سرگرم دیدار از ایتالیا و زمینه‌سازی برای عادی‌سازی روابط‌اش با سعودی بود، ناگهان خبر عادی شدن روابط سعودی با ایران منتشر گردید و به شدت دچار سرخوردگی گردید؛ طوری‌که تا هنوز نتوانسته در مورد توافق میان سعودی و ایران ابراز نظری داشته باشد. پس توافق مذکور به مثابۀ مشت محکمی به سینۀ وی بود و وزارت خارجۀ وی از ابراز نظر در مورد توافق حاصله خودداری نمود. تحلیل‌گران یهود، نزدیک شدن سعودی و ایران را ضربه‌یی برای "اسرائیل" خوانده و گفته اند که این توافق، مانع عادی شدن روابط رژیم یهود با عربستان سعودی می‌شود و این در حد ذات خودش پیامی است برای "اسرائیل" با این محتوا که اجازۀ حمله به ایران را ندارد. «روزنامه‌ها و رسانه‌های اسرائیل، توافق ایران و سعودی را به بحث گرفته و آن را به مثابۀ ضربه‌ای به اسرائیل و مانعی در برابر تلاش‌های اعلان شدۀ بنیامین نتانیاهو در گسترش دایرۀ عادی‌سازی روابط خوانده اند. پیش از اعلان رسمی خبر توافق مذکور توسط چین و زمینه‌سازی برای ازسرگیری روابط میان ریاض و تهران، نتانیاهو در اظهاراتی در روم پایتخت ایتالیا از هدف‌اش برای تداوم تلاش‌هایش در جهت عادی‌سازی روابط میان تل ابیب و ریاض سخن گفته بود و گفته بود این کار از طریق ساخت راه‌آهن حجاز و پیوند دادن حیفا با سعودی توسط پروژۀ راه‌آهنی‌که از اردن خواهد گذشت، صورت خواهد گرفت.» (منبع: الجزیره 13 مارچ 2023م) حکومت نتانیاهو سرگرم زمینه‌سازی برای عادی نمودن روابط با سعودی و تشدید دشمنی علیه ایران و ایستادن در برابر آن بود و می‌خواست زمینۀ یک حملۀ نظامی به ایران را فراهم آورد؛ اما امریکا با این کار مخالف بود و سفرهای اخیر شماری از مسئولین امریکا به رژیم یهود به همین هدف صورت می‌گرفت. دلیل مخالفت امریکا این است که حکومت نتانیاهو علیه حکومت امریکا به رهبری دموکرات‌ها سرکشی نموده است. نتانیاهو عادی‌سازی روابط با سعودی را بزرگ‌ترین موفقیت و دستاورد خود و حکومت خود می‌دانست؛ زیرا عادی شدن روابط سعودی با یهود به معنای موافقت ضمنی سعودی با اعمالی است که رژیم یهود در فلسطین و علیه ایران انجام می‌دهد. ما جزئیات این موضوع را در پاسخ به پرسشی‌که به تاریخ 10 مارچ 2023م زیر عنوان "اهداف سفرهای مسئولین عالی رتبۀ نظامی امریکا به رژیم یهود" منتشر نمودیم، توضیح دادیم.

به این ترتیب، توافق فوق‌الذکر نتانیاهو را ناراحت نمود و آن را اقدام بدی برای رژیم خود می‌داند. «یولی اد لشتاین، رئیس کمیتۀ امور خارجۀ و امنیت کلیسا گفت: "ایران و سعودی اینک موافقت کرده اند که روابط‌شان را از سر خواهند گرفت و این برای اسرائیل و تمام جهان آزاد چیز بدی است.» (منبع: الجزیره 11 مارچ 2023م) شکی نیست که نتانیاهو به خوبی می‌داند که امریکا در پس این توافق قرار دارد؛ اما این را نیز می‌داند که رژیم وی بدون "حمایت بشری" هرگز برپا نخواهد بود و در حال حاضر حمایت بشری برای یهود از طرف امریکا صورت می‌گیرد، بناءً سکوت اختیار نموده! وی می‌خواست برای بحث در مورد این امور به واشنگتن برود؛ اما درخواست‌اش رد گردید. گزارش‌ها می‌رساند که نتانیاهو فشارهای کنونی را در پی قطع رابطۀ بایدن رئیس‌جمهور امریکا با وی راه‌اندازی نموده؛ چنان‌چه پیشنهاد سفر وی به قصر سفید تا کنون رد گردیده و نیز درخواست‌های مکرر نتانیاهو مبنی بر سفر به واشنگتن همواره با پاسخ منفی مواجه گردیده است. «چند هفته است که بنیامین نتانیاهو برای یک سفر به واشنگتن و حضور در قصر سفید به عنوان مهمان تلاش می‌کند؛ اما درخواست‌های مکرر وی همواره رد می‌شود.» (منبع: مصری الیوم 15 مارچ 2023م) در حدی‌که یکی از وزیران نتانیاهو در پی اظهارات انتقادآمیز بایدن از تعدیلات قضایی در رژیم یهود، اعصاب‌اش را از شدت خشم از دست داده گفت: «ما یک ستارۀ دیگری در پرچم ایالات متحده نیستیم.» پس از آن دیوان نتانیاهو گفت: «دیوان بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل به وزیران حکومت‌اش اشاره نمود که اظهارات جوبایدن رئیس‌جمهور امریکا مبنی بر منصرف شدن از ایجاد تعدیلات قضائی را دنبال نکنند. نتانیاهو تأکید نمود که ائتلاف اسرائیل با ایالات متحده مستحکم و تزلزل ناپذیر است.» (منبع: الجزیره 29 مارچ 2023م)

به این ترتیب، دلیل ناراحتی یهود از توافق سعودی و ایران و نیز دلیل سکوت رژیم یهود در برابر عدم موافقت بایدن با سفر نتانیاهو به واشنگتن، روشن می‌شود.

5. امریکا از توافق فوق استقبال نمود. کارین جان بیر سخن‌گوی قصر سفید گفت: «ما در جریان گزارش‌های مربوط به توافق میان ایران و سعودی قرار داریم و به صورت کل ما از هر گونه تلاشی‌که در پایان دادن به جنگ در یمن و آرام شدن تنش‌ها در منطقۀ خاورمیانه کمک نماید، استقبال می‌کنیم. این خود یکی از دلایل سفر رئیس‌جمهور بایدن در تابستان گذشته به منطقه برای گفتگو بود». وی افزود: «کاهش تنش و دیپلوماسی دوشادوش قوت بازدارنده عمل می‌کند و این پایه‌های اساسی سیاستی است که رئیس‌جمهور بایدن در جریان سفرش در ماه جولای به منطقه، گذاشت. بناءً متوقف شدن تنش‌ها در خاورمیانه، اولویت را تشکیل می‌دهد و بایدن از آن استقبال می‌کند.» (منبع: سی ان ان امریکا 11 مارچ 2023م) جان کربی، هماهنگ کنندۀ ارتباطات شورای امنیت ملی امریکا نیز گفت: «عربستانی‌ها واشنگتن را در جریان تماس‌های شان با ایرانی‌ها گذاشته بودند، اما ایالات متحده هیچ نقشی در توافق نداشته.»،وی گفت: «مردم به وساطت چین در این توافق اهمیت نمی‌دهند؛ مخصوصاً که این یک وساطت در یک بحران بوده و با تمایلات واشنگتن در آرام نمودن خاورمیانه هم‌سو است.» (منبع: الخلیج آن لاین، الجزیره، 11 مارچ 2023م) این ادعای مسئول امریکایی که امریکا در توافق هیچ نقشی نداشته، با این گفته‌اش که امریکا با سعودی‌ها در تماس بوده و نقش چین با تمایلات امریکا در آرام نمودن اوضاع در خاورمیانه هم‌سو است، تناقض دارد! او می‌خواسته نقش امریکا را پنهان کند؛ اما تناقض موجود در اظهارات‌اش خود این نقش را برملا نمود. جک سولیفان مشاور امنیت ملی امریکا به تاریخ 14 مارچ 2023م در اظهاراتی گفت: «سعودی‌ها در جریان گفتگوها و توافق با ایران، پیوسته با ادارۀ حکومت بایدن در تماس بوده اند.» وی هم‌چنین گفت: «واشنگتن این را یک توافق مثبت برای متوقف نمودن تنش‌ها در منطقه می‌داند و این کار با وساطت چین صورت گرفته، زیرا روابط امریکا و ایران در وضعیتی نیست که اجازه دهد امریکائی‌ها برای حل این مشکل وساطت کنند.» (منبع: الخلیج آن لاین، 16 مارچ 2023م) شبکۀ "العربیة" وابسته به سعودی نیز به تاریخ 16 مارچ 2023م به نقل از یک مسؤول عربستانی گفت: «کشور شاهی عربستان سعودی پیش از امضای توافق‌نامه با ایران در پکن، هم‌پیمانان خود به شمول ایالات متحده امریکا را در جریان قرار داده بود.» علاوه بر آن، خلیج آن لاین، که اظهارات مسئولین امریکایی را گزارش می‌کند، نیز به تاریخ 17 مارچ 2023م گفت: «بگومگوهایی در میان سیاست‌مداران عراقی وجود دارد، مبنی بر این‌که این ایالات متحده بوده که ریاض را وادار نموده روند توافق را سرعت بخشد.» حتی در میان سیاسیون و افراد آگاهان و بیدار ایران نیز کسانی هستند که واقعیت این بازی را درک کرده اند؛ چنان‌چه سایت "میدل ایست نیوز" ایران، جریان گفتگوی مهدی مطهرنیا، استاد علوم سیاسی و آگاه مسایل سیاست خارجه را که با سایت "فرارو" ایران انجام داده بود، به تاریخ 21 مارچ 2023م منتشر نمود که در آن می‌گفت: «تحرکات اخیر چین در پیوند به وساطت میان ایران و سعودی مرتبط با مفهوم نقطۀ وصل قدرت‌های جهانی است. من به عنوان یک تحلیل‌گر نمی‌توانم این ادعا را بپذیرم که چینایی‌ها ممکن است چنین گامی را به تنهایی و بدون هماهنگی با اعضای فعال در فعالیت‌های مشترک قدرت‌های جهانی به هدف کاهش تنش میان ایران و سعودی بردارند.» منظور او از "اعضای فعال" امریکاست؛ زیرا امریکا نخستین فعال عرصۀ جهانی و مؤثر اصلی در خاورمیانه می‌باشد.

موارد فوق به وضوح نشان می‌دهد که توافق مذکور به ارادۀ امریکا صورت گرفته و نیز چین با ارادۀ امریکا وساطت نموده و ایران و سعودی به اشارۀ امریکا از چین خواسته اند توافق و امضای آن را میزبانی نماید.

6. به این ترتیب، پرده از چهرۀ دولت‌های منطقه برداشته می‌شود و روشن می‌شود که چگونه در چهارچوب سیاست‌های ترسیم شده توسط امریکا در حرکت می‌باشند؛ امریکایی‌که زمام امور آن‌ها را در اختیار دارد. هرگاه امریکا از وابسته‌گانش، اعم از دنباله‌روان و یا آنانی‌که در محور امریکا می‌چرخند، بخواهد با یک‌دیگر تفاهم نموده و مشکلات شان را در میان خود حل و فصل نمایند، آنان با زمینه‌سازی و راه‌اندازی مذاکرات، دستور را عملی می‌کنند و هرگاه از آنان بخواهد با یک‌دیگر با نفرت و دشمنی تعامل نمایند، آنان لبیک گفته و زمینۀ دشمنی میان خود را فراهم می‌کنند. اگر چنین نمی‌بود، امریکا هرگز نمی‌توانست در منطقه کاری را انجام دهد. بناءً راه نجات از شر امریکا این است که پیش از آن باید این نظام‌های حاکم در منطقه را از میان برداشت و سپس نظامی را برپا نمود که الله، رسول و مؤمنین را راضی می‌کند؛ نظامی‌که مسلمانان جهان را در قالب دولتی واحد جمع خواهد نمود که همانا نظام خلافت بر منهج نبوت است؛ خلافتی‌که الله سبحانه وتعالی وعدۀ برپایی آن را در قرآن کریم داده:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ﴾ [نور: ۵۵]

ترجمه: الله به افرادی از شما که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده داده است که قطعاً آنان را در زمین جانشین می‌سازد، همان گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین نمود.

رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز بشارت آن داده:

«ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» ثم سکت. (رواه احمد)

ترجمه: سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود.

رسول الله صلی الله علیه وسلم پس از آن سکوت نمود. حدیث را احمد روایت نموده است.

 

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

شبکۀ الجزیره به تاریخ 19 مارچ 2023م در سایت خود چنین نوشت: «شورای رهبری انتقالی سودان ابراز داشته که طرف‌هایی‌ که توافق‌نامۀ سیاسی "چهارچوب" را امضاء نکرده بودند، تمایل خود را برای دست‌یابی به یک توافق سیاسی ابراز نموده اند که بحران را در کشور پایان خواهد دهد. آنان این تمایل خویش را پس از دیداری ‌که با محمد حمدان حمیدتی، معاون این شورا داشتند، ابراز کرده اند. لازم به یادآوری است که شورای رهبری سودان و شماری از جریان‌های غیر نظامی، که مهم‌ترین آن ائتلاف "آزادی و تغییر" –شورای مرکزی- می‌باشد، "توافق سیاسی یا چهارچوب" را به تاریخ 5 دسمبر 2022م برای آغاز مرحلۀ جدید انتقالی در کشور امضاء کردند. برخی دیگر از احزاب به شمول نیروهای "ائتلاف آزادی و تغییر –شاخۀ دموکراتیک" توافق‌ مذکور را امضاء نکردند.

هم‌چنین شبکۀ العربی الجدید نیز به تاریخ 16 مارچ 2023م در سایت خود نوشت: «جریان‌هایی‌ که توافق‌نامۀ سیاسی را امضاء نموده بودند، در کار کنفرانس برای "عدالت انتقالی" که روز پنج‌شنبه در خرطوم منحیث مرحله نهایی پروسه سیاسی راه‌اندازی گردیده بود، شرکت نمودند. پرسش این است که آیا واقعاً مرحلۀ نهایی نزدیک شده است؟ البته با توجه به گزارش‌هایی ‌که در مورد وجود اختلافاتی میان "البرهان" فرمانده اردو و رئیس شورای رهبری و "دقلو" معاون وی در شورا و فرمانده نیروهای واکنش سریع منتشر گردیده است. آیا این اختلافات واقعی است و امریکا ترتیب آن را داده تا حمیدتی در دارفور مستقل نموده و در نهایت آن را از پیکر سودان جدا کند، چنان‌که با جنوب سودان این کار را نمود، مخصوصاً که حمیدتی در دارفور دارای وزنۀ سیاسی نیز هست؟ و یا این‌که اختلافات مذکور جعلی و به هدف عملی نمودن نقش طرف‌های مختلف است؟ پرسش دیگر این است که هدف از سفرهای دو‌جانبه میان خرطوم و امارات، مشخصاً در حال حاضر، چیست؟ و پرسش اخیر این ‌که آیا تلاش‌های البرهان برای عادی‌سازی روابط با رژیم یهود به این کشمکش‌ها ربطی دارد یا خیر؟ از این‌که پرسش‌ها متعددی را مطرح نمودم، معذرت می‌خواهم. جزاکم الله خیراً.

پاسخ:

بهتر بود این پرسش‌های متعدد به یک‌ باره‌گی مطرح نمی‌شد، اما در هر صورت، برای پاسخ به آن‌، موارد زیر را باید بررسی نمود:

1  عمید نبیل عبدالله، سخنگوی رسمی نیروهای مسلح سودان بیانیۀ تصویری را به خوانش گرفت که در آن مردم سودان را خطاب می‌نمود و رسانه‌ها بیانیۀ مذکور را به تاریخ 11 مارچ 2023م منتشر نمودند. وی در این بیانیه خطاب به مردم اظهار داشت: «نیروهای مسلح شما بر تعهد خود تأکید دارد ‌که هم‌چنان به جریان فعالیت‌های سیاسی جاری و عملی نمودن قاطع و کامل مواردی‌ که در توافق سیاسی به دست آمد، پایبند خواهد بود؛ توافقی ‌که در زمان باقی‌مانده از مرحلۀ انتقالی تا راه‌اندازی انتخابات، منجر به وحدت ساختار نظامی و برپایی حکومتی با یک رهبری غیر نظامی خواهد گردید.» طرف‌های مخالف از این اعلان استقبال نمودند؛ زیرا قبلاً در این خصوص شک داشتند و گمان می‌کردند که اردو به توافق پایبند نخواهد ماند و سعی خواهد نمود تا آن را تغییر دهد و یا کلاً لغو نماید و یاهم برای عملی نمودن آن شروطی را وضع کند.

2   بیانیۀ نیروهای مسلح یک روز پس از آن منتشر گردید که خبرهایی در مورد کامیون‌های حامل گروه‌های مسلح مربوط به واکنش سریع که از جهت منطقۀ دارفور به جانب خرطوم در حرکت بودند، دست به دست می‌شود، اردو نیز در واکنش به آن سعی دارد نیروهای مسلح زیادی را در شماری از مناطق اطراف پایتخت جابجا نماید. برخی‌ها این را آمادگی برای درگیری قریب‌الوقوع میان نیروهای اردو به رهبری البرهان و نیروهای واکنش سریع به رهبری دقلو می‌دانند که دلیل آن همانا افزایش شدت اختلافات میان دو رهبر می‌باشد. نبیل عبدالله، سخنگوی اردو گفت: «اوضاع در کشور زیر کنترل بوده و خبرهایی‌ که در شماری از شبکه‌های اجتماعی مبنی به ورود گروهایی مسلح به خرطوم دست به دست می‌شود، نادرست است.» (منبع: روزنامۀ روز بعد 10 مارچ 2023م)

اما دفتر سخنگوی نیروهای مسلح با نشر بیانیه‌یی گفت: «هیچ‌گونه اظهاراتی مبنی بر نفی ورود گروه‌های مسلح به ولایت خرطوم برای هیچ رسانه‌یی شریک نشده است. رهبری نیروهای مسلح و دستگاه‌های امنیتی کشور اوضاع امنیتی را با حکمت و صبر دنبال می‌کنند تا اطمینان حاصل نمایند که امنیت وطن و شهروندان تأمین می‌باشد.» (منبع: شرق اوسط 11 مارچ 2023م)

پس این تأکید و در عین حال نفی که از دفتر سخنگوی اردو منتشر گردیده بیان‌گر این است که می‌خواهند با ذهنیت مردم بازی کنند و هدف دیگر این است که می‌خواهند مخالفان را بترسانند و فضا را برای ملاقات البرهان با دقلو به منظور مصالحه فراهم آورند، به این ادعا که میان دو طرف اختلافاتی وجود دارد.

3  پس از آن اعلان گردید که میان البرهان، دقلو و گروه‌هایی‌ که توافق سیاسی را امضاء نموده بودند، به تاریخ 11 مارچ 2023م دیدار و گفتگو صورت خواهد گرفت. در بیانیه‌ای‌ که از طرف شورای رهبری سودان منتشر گردید، گفته شد که البرهان و دقلو «روند اوضاع سیاسی و نیاز پایبندی به توافقات به دست آمده را به بحث و بررسی گرفتند و دو طرف تأیید نمودند که عمل به توافق به دست آمده در خصوص روند اوضاع سیاسی  یک نیاز مبرم می‌باشد.» در پایان تبادل نظرهایی ‌که اوضاع سیاسی و امنیتی کشور را در بر می‌گرفت، دو طرف تصمیم گرفتند تا «کمیتۀ امنیتی مشترکی متشکل از نیروهای نظامی و دستگاه‌های ذیربط دولتی و گروه‌های مبارز مسلح برای پی‌گیری اوضاع امنیتی کشور تشکیل گردد.» (منبع: سودان تربیون، الجزیره 11 مارچ 2023م) این اقدامات به هدف وانمود کردن این‌که گویا میان البرهان و دقلو اختلاف نظر و کشمکشی جریان دارد، صورت گرفته و این‌که گویا اردو در شرف درگیر شدن با نیروهای واکنش سریع بوده و این ‌که اوضاع اینک پس از دیدار دوطرف موقتاً آرام‌تر شده است.

4  دقلو "حمیدتی" قبلاً اعلان نموده بود که «مشارکت وی در کودتای 25 اوکتوبر 2021م یک اشتباه بود و افزود که انقلاب 25 اوکتوبر تبدیل به دروازه‌یی برای برگشت نظام ناکارا شده است.» (منبع: الجزیره 19 فبروری 2023م) جهت معلومات باید گفت که وی مدافع شدید اقداماتش در آنچه بود که با رهبری اردو علیه حکومت قبلی انجام داد، پس ممکن نیست دیدگاه وی تغییر کرده و ابراز ندامت کند؛ بلکه این اظهارات اخیر وی به هدف فریب دادن جریان‌های مخالف حکومت و کشانیدن آنان به دنبال خود و یا نزدیک کردن آنان به وی مطرح گردیده است. به همین دلیل بود که پس از اعلان فوق‌الذکراش گفت: «توافق به دست آمده یک بستۀ کامل است و باید به صورت کامل و بدون تجزیه عملی گردد.» (منبع: عرب پوست 21 فبروری 2023م) حمیدتی سپس تبلیغات‌اش را شدت بخشید و طوری وانمود کرد که انگار با رهبری اردو مخالفت دارد و گفت: «به هیچ کسی اجازه نخواهیم داد از خودش برای اداره کشور دیکتاتور بسازد. ما با رغبت تمام و ارادۀ خود توافق نمودیم که قدرت را تسلیم حکومتی کاملاً غیر نظامی خواهیم نمود. بدون شک، اختلاف اصلی در کشور میان دو طرف است؛ نخست کسانی‌که قدرت را در انحصار خود گرفته اند و دوم کسانی‌که در پی تسلیم نمودن قدرت به غیر نظامیان می‌باشند. میان نیروهای واکنش سریع و اردو هیچ اختلافی وجود ندارد، اختلاف با کسانی است که اردو را به عنوان پوشش و بهانه قرار داده اند. اساس مفکورۀ تشکیل حکومت غیر نظامی با توافق میان اردو، واکنش سریع و برادران مان در شورای رهبری صورت گرفته است.» (منبع: شرق اوسط 8 مارچ 2023م)

وی وانمود می‌کند که گویا سعی دارد ساختار غیر نظامی حکومت را حمایت کند و عملی نمودن توافق سیاسی به صورت کامل و شامل برایش اهمیت فراوان دارد. در مقابل، البرهان طوری وانمود می‌کرد که توافق سیاسی برای اردو غیر ملزم می‌باشد، به دلیل این ‌که تمام جریان‌های سیاسی را دربر ندارد. در عین حال، البرهان پایبندی اردو به توافق سیاسی را منوط به مدغم نمودن نیروهای واکنش سریع  و حرکت‌های مسلح به اردو نمود و گفت: « اگر در مورد مدغم نمودن نیروهای واکنش سریع و حرکت‌های مسلح به نیروهای مسلح کشور به صراحت سخن گفته شود، ما بر اساس توافق سیاسی عمل خواهیم نمود. هیچ سخنی غیر از این قابل قبول نیست.» (منبع: شرق اوسط 8 مارچ 2023م) این‌ها همه به این هدف مطرح می‌شود که گویا میان البرهان و حمیدتی در خصوص عملی نمودن توافق سیاسی اختلافاتی وجود دارد؛ در حالی‌که هردو طرف آن را تأیید نموده و در آن مشارکت دارند.

5 در پاسخ به پرسشی‌ در خصوص موافقت‌نامه سیاسی که به تاریخ 5 دسمبر 2022م امضاء شده، به تاریخ 11 دسمبر 2022م منتشر نمودیم، گفتیم: «این توافق باعث نجات رهبری نظامی به ریاست البرهان و معاونش و نیز همراهان آنان از پرت‌گاهی خواهد شد که در آن قرار گرفته اند؛ زیرا مردم با حاکمیت آنان مخالفت دارند و آن‌ها دیگر هیچ‌گونه حمایت داخلی ندارند. این توافق، رهبری نظامیان را از پیگرد قضائی در برابر جنایت‌هایی که مرتکب گردیده اند، در امان قرار خواهد داد. آنان عملاً توان ادارۀ امور این سرزمین را از دست داده اند و در حل مشکلات ناکام بوده اند و تمام کاری‌که آنان انجام داده اند، این بوده که نفوذ امریکا را حفظ نمایند. در عین حال، طرف مقابل نیز، که جریان‌های آزادی و تغییر و احزاب نامیده می‌شوند و حکومت را تشکیل داده اند، آنان نیز در ادارۀ امور این سرزمین و حل مشکلات آن و فراهم آوردن کوچک‌ترین نیازهای اساسی مردم ناکام بوده اند و تمام کارهایی را که انجام داده اند، این بوده که نفوذ انگلیس را در این سرزمین حفظ کرده اند.» در آن پاسخ به پرسش این را نیز گفتیم که: «در خصوص این پرسش که آیا ممکن است این توافق ادامه یافته و عملی گردد؟ باید گفت که این یک مسألۀ مشکوک است، و این‌که آیا این توافق باعث نجات این سرزمین خواهد شد؟ باید گفت بسیار بعید به نظر می‌رسد؛ زیرا زیربنای آن باطل است؛ طوری ‌که همه می‌دانند که بیگانگان در آن دخالت دارند و این بیگانگان در زمان امضای آن در قصر ریاست جمهموری عملاً حضور داشتند؛ در حدی ‌که حتی کسی که متن توافق را آماده نمود، یک بیگانه بود که همانا نمایندۀ سازمان ملل و زیر نظر مستقیم امریکا و انگلیس، که دو طرف اصلی کشمکش جهانی در سودان بوده و زیر نام چهار ضلع و ترویکا فعالیت دارند.» پایان

برای مختل نمودن روند عملی شدن توافق مذکور، رهبران نظامی به شمول اردو به رهبری البرهان و واکنش سریع به رهبری دقلو هر از گاهی اقدام به راه‌اندازی کشمکش‌های ظاهری و عوام فریبانه در میان خود می‌کنند تا افکار عامه را همواره سرگرم اختلاف‌ها و یا توافقات میان دو طرف نگهدارند و این ‌که راه‌حل را روی این مسأله متمرکز نگهدارند، نه مسألۀ نظامی و غیر نظامی بودن حکومت.

6  در خصوص سفر ماه فبروری البرهان به امارات، که مهم‌ترین مرکز انگلیس به شمار می‌رود و نیز سفر شیخ شخبوط وزیر دولت امارات به سودان پس از سفر البرهان و سپردن نامۀ محرمانه به البرهان باید گفت که این سفرها هیچ‌گونه تأثیری نداشته و هیچ تغییر قابل ملاحظه‌ای نیز در موقف‌گیری‌ها، اظهارات و عمل‌کردهای البرهان ایجاد نکرده؛ بلکه تمام اقدامات ریز و درشت برهان هم‌چنان هماهنگ با خواسته‌های امریکاست. به نظر می‌رسد هدف از این سفر "تجسس" در میان یک دیگر بوده؛ طوری‌که هر طرف سعی می‌کند، واکنش طرف مقابل را در مورد اقدامات خود بداند؛ تحت این پوشش که هر طرف می‌کوشد اوضاع را آرام نماید؛ گویا عام مردم فریب این کشمکش‌ها میان البرهان و حمیدتی را خورده اند و گمان می‌کنند که این یک کشمکش واقعی است. به این ترتیب، نظامیان موفق شده اند غیر نظامیان را برای مداخله در حل کشمکش میان دو طرف به بهانۀ آرام نمودن اوضاع جهت دهند. محمد عصمت، یکی از رهبران جریان آزادی و تغییر به روزنامۀ شرق اوسط گفت: «نیروهای تغییر و انتقال مدنی پیوسته سعی دارند اوضاع میان نیروهای واکنش سریع و نیروهای مسلح را آرام نمایند؛ زیرا هرگونه برخوردی میان دو طرف، باعث فروپاشی کشور خواهد شد.» (منبع: روزنامه شرق اوسط 6 مارچ 2023م) سپس در شامگاه چهارشنبه 8 مارچ 2023م، هیأتی متشکل از مقامات بلند رتبه ائتلاف حاکم سابق در سودان یا همان احزاب آزادی و تغییر به امارات متحده عرب سفر نمودند تا در روند دست‌یابی به توافق پایانی در جهت پایان دادن به بحران سیاسی موجود در کشور کمک نمایند. «این هیأت متشکل بود از رئیس کمیتۀ ارتباطات و روابط خارجی، رئیس حزب کانگرس سودان، عمر الدقیر، رئیس دفتر اجرایی شورای فدرال، بابکر فیصل، واثق بریر مدیر کل حزب ملی امت و طه عثمان نمایندۀ اجتماع کسبه کاران در حزب تغییر. ائتلاف با نشر بیانیه‌ای گفته که این هیأت قرار است با رهبران امارات دیدار نموده و روند تکمیل نمودن آماده‌گی‌های نهائی برای فعالیت‌های سیاسی مبتنی بر توافق سیاسی را به بحث و بررسی گیرند.» (منبع: روزنامۀ شرق اوسط 9 مارچ 2023م)

تمام این امور نشان می‌دهد که ساختار غیر نظامی کاملاً کنار گذاشته شده و این تنها ساختار سیاسی است که اوضاع را در اختیار دارد. یعنی این ‌که امریکا بحران سیاسی سودان را وارد میدان جدیدی کشمکش نمادین نموده که میان مزدوران خودش می‌باشد؛ کشمکشی ‌که سایر کشمکش‌ها را تحت‌الشعاع قرار داده و جریان‌های وابسته به اروپا را وادار می‌کند به حمیدتی نزدیک شوند؛ به ویژه که وی اعلان نموده از حاکمیت غیر نظامی حمایت می‌کند!

7  در خصوص عادی‌سازی روابط سودان با رژیم یهود باید گفت که هدف البرهان این است که از سقوط خود به عنوان حاکم جلوگیری نموده و حاکمیت خود را استحکام بخشد و برای این هدف حاضر است هرگونه امتیازی به شمول عادی‌سازی روابط با رژیم یهود را برای امریکا بدهد. این عادی‌سازی روابط به نفع هیچ‌کس نیست، بجز رژیم یهود، امریکا، البرهان و کسانی‌که البرهان را همراهی می‌کنند. عادی‌سازی روابط به هیچ‌وجه به نفع سودان نیست؛ حتی به ضرر آن نیز هست؛ زیرا قبل از هرچیزی این کار شرعاً حرام می‌باشد؛ به دلیل این‌که به معنای به رسمیت شناختن اشغال‌گران فلسطین است؛ فلسطینی ‌که یکی از باشکوه‌ترین و معززترین سرزمین‌ها برای مسلمانان جهان می‌باشد و یهودیان شب و روز به ساکنان این سرزمین حمله‌ور شده و خانه‌های شان را بالای آنان ویران می‌کند، فرزندان‌شان را به قتل می‌رساند و دارایی‌های شان را مصادره می‌کند.

اما با وجود آن هم «شورای رهبری سودان اعلان نمود که عبدالفتاح البرهان با "کوهین" در خرطوم دیدار نمود و دو طرف در مورد استحکام افق هم‌کاری‌های مشترک به ویژه در عرصه‌های امنیتی و نظامی، گفتگو نمودند.» وزارت خارجۀ سودان گفته که دو طرف «توافق نموده اند که روند عادی‌سازی روابط میان دو طرف را ادامه خواهند داد.» (منبع: آژانس خبری سودان 2 فبروری 2023م) رادیوی رسمی رژیم یهود نیز به تاریخ 8 فبروری 2023م با نشر خبری گفت که یک هیأت ویژه متشکل از شورای رهبری سودان امروز به گونۀ پنهانی وارد رژیم یهود شده اند. به این ترتیب دیده می‌شود که نظام حاکم در سودان هنوز هم از مرتکب شدن خیانت عادی‌سازی روابط‌اش با رژیم یهود احساس شرم و حیا نمی‌کند و تمام هم و غم‌اش این است که به کمک امریکا در قدرت باقی بماند!

خلاصه:

1    هیچ اختلاف واقعی میان البرهان و حمیدتی وجود ندارد؛ بلکه هردو مزدور امریکا می‌باشند و امریکا البرهان را توسط حمیدتی و به کمک وی به قدرت رسانید. «پس از کنار زدن وزیر دفاع عبدالرحمن بن عوف، که قدرت را بعد از برکناری بشیر در دست گرفت، روابط میان البرهان و حمیدتی به ائتلاف کنونی انجامید؛ طوری‌که البرهان، رئیس شورای رهبری و فرمانده اردو شد؛ در حالی ‌که قبلاً فرماندهی یک خط اول از نیروهای مسلح را هم در اختیار نداشت. پس شکی نیست که او به کمک حمیدتی و حمایت منطقه‌ای به این موقف رسیده و این در حالی است که حمدان به صفت معاون رئیس شورای رهبری تعیین گردید و هردو علیه نیروهای ملکی ائتلاف نمودند.» (منبع: عربی پوست 21 فبروری 2023م) به این ترتیب، اختلاف میان دو طرف نمادین بوده و واقعیت ندارد و به هدف تقسیم نقش‌ها میان شان راه‌اندازی گردیده است.

2      این‌که چرا اختلافات میان دو طرف واقعی نیست تا در نتیجه آن حمیدتی فرصت پیدا کند دارفور را با همکاری امریکا از پیکرۀ سودان جدا کند؛ کاری‌که با جنوب سودان نمود، مخصوصاً که حمیدتی در دارفور وزنۀ نظامی و مالی زیاد دارد؛ چنان‌چه «نیروهای حمیدتی بیشترین سرمایه‌های اقلیم دارفور را در اختیار دارد، به شمول معادن طلا که به ارزش 16 ملیارد دالر از آن را به امارات صادر می‌کند.» (منبع: سایت مصر 360، 12 می 2022م) این مسأله "طرح جدا کردن دارفور از سودان" نیز مطرح نیست؛ زیرا هیچ‌گونه نشانه‌ای از این قضیه در حال حاضر وجود ندارد؛ بلکه امریکا در حال حاضر سعی دارد مزدورانش بالای حاکمیت سودان مسلط بمانند و به مزدوران انگلیس اجازه ندهند نقش مهمی در حاکمیت به دست آورند؛ بلکه به عوض درگیر شدن با البرهان و حمیدتی، سرگرم ایجاد توافق میان دو طرف باشند "که درگیری نمادین به راه انداخته اند". اما از امریکا بعید نیست در صورت امکان دست به تجزیه نمودن سرزمین‌های مسلمانان بزند؛ زیرا این واقعیت دولت‌های استعمارگر کافر است.

3     البرهان قصد دارد مشارکت در توافق سیاسی را گسترش دهد و همواره اشاره به این می‌کند که طرف‌های امضاءکننده آن با هم سازگار نیستند تا به این ترتیب روند عملی شدن توافق را به تأخیر اندازد. وی سعی کرده با طرف‌هایی‌که توافق را امضاء نکرده اند، دیدار و گفتگو نماید؛ چنان‌چه در شروع پرسش نیز به آن اشاره شد، و این کار وی میان کسانی‌که امضا کرده اند و کسانی‌که امضا نکرده اند، نزاع به وجود می آورد، مخصوصاً میان جریان آزادی و تغییر "شورای مرکزی" که امضاء کرده است و میان جریان آزادی و تغییر "تجمع دموکرات" که امضا نکرده است و این وضعیت باعث به درازا کشیدن توافق نهایی خواهد گردید. شمس الدین کباشی عضو شورای رهبری در اوایل ماه جاری با صراحت بیشتری از موقف البرهان سخن گفت: «اردو بدون موافقت سیاسی هرگز به توافق سیاسی "چهارچوبی" عمل نخواهد کرد و این‌که طرف‌های امضاء کننده برای حل بحران سیاسی کشور کافی نیستند و اردو به هیچ وجه از قانون اساسی، که همه با آن موافق نباشند، حمایت نخواهد نمود.» (منبع: الجزیره مباشر 20 فبروری 2023م) اردو سعی دارد از توافق سیاسی شانه خالی کند و یا به هر نحو ممکن با آن حیله نماید، گاهی با گسترش مشارکت در آن و گاهی با مشروط کردن آن به پیوستن واکنش سریع و حرکت‌های مسلح با نیروهای اردو؛ و این خواسته‌ای است که البرهان و حمیدتی هردو به صورت کامل و بر اساس خواسته‌های امریکا بالای آن تسلط دارند.

4    امریکا موفق شده بحران سیاسی سودان را به میدان جدیدی بکشاند که همانا میدان کشمکش دروغین میان مزدوران امریکاست تا از این طریق سایر کشمکش‌ها را تحت‌الشعاع قرار داده و طرف‌های وابسته به اروپا را وادار نماید تمرکز بالای عملی شدن توافق سیاسی را به تأخیر اندازند و به عوض آن سرگرم ایجاد صلح میان البرهان و حمیدتی شوند و گمان کنند که اختلافات میان برهان و حمیدتی واقعی است. به این ترتیب، ساختار نظامی متشکل از "البرهان و حمیدتی" بتوانند روند عملی نمودن موافقت‌نامه را به بهانۀ عدم توافق دو طرف روی پیوستن نیروها، به تأخیر اندازند تا زمانی‌که شرایط و فضا برای تعدیل موافقت‌نامه و پاک نمودن آن از هر گونه تأثیرگذاری عملی ساختار ملکی فراهم گردد و همان معنای لفظ "به زودی" است که البرهان در اظهارات‌اش به آن اشاره نمود: «کشور در مسیر تأسیس حاکمیت ملکی است که ترجیحاً حکومت ملکی "به زودی" در آن تشکیل خواهد شد.» (منبع: الاتحاد 19 مارچ 2023م) پس موافقت‌نامه سیاسی بر اساس خواسته‌های ساختار نظامی عملی خواهد شد ازینرو لفظ "به زودی"، واقعاً زود و یا هم دور معنا داشته باشد. اما در صورتی‌که نتوانند این هدف را براورده نمایند، بعید نخواهد بود سعی کنند موافقت‌نامه را ملغا اعلان کنند؛ به این بهانه، که یک‌جا نمودن نیروهای واکنش سریع با اردو به دلیل عدم توافق البرهان و حمیدتی کار دشواری است؛ یعنی ازسرگیری سناریوی لغو پیمان‌نامۀ قانونی البته با اسلوبی جدید. پیمان‌نامۀ مذکور میان ساختار نظامی و ساختار غیر نظامی به تاریخ 21 آگست 2019م امضا شده بود و در ابتدا قرار بود شورای رهبری آن را نظامیان در دست داشته باشند، سپس غیر نظامیان از نومبر 2021م ریاست شورا را در دست گیرند. اما یاسین ابراهیم وزیر دفاع سودان به تاریخ 21 سپتمبر 2021م، یعنی دو ماه پیش از موعد مقرر برای تسلیم ریاست شورا برای غیر نظامیان، اعلام نمود که تلاش‌های یک کودتا به ناکامی انجامید؛ سپس درخواست‌ها برای منحل شدن حکومت بالا گرفت و عملاً منحل گردید و به این ترتیب، پیمان‌نامۀ قانونی به پایان رسید. ما این مسأله را در همان زمان در پاسخ به پرسش منتشر شده به تاریخ 25 اوکتوبر 2021م توضیح دادیم. اینک نیز بعید نیست همان سناریو تکرار شود؛ اما این بار با راه‌اندازی کشمکش نمادین با یکی از بارزترین عناصر مزدور امریکا، "حمیدتی".

4- در پایان یک بار دیگر تأکید می‌کنیم تا زمانی‌که مزدورانی در سودان وجود داشته باشد که به نفع این و یا آن استعمارگر فعالیت نمایند، سودان هرگز روزنه‌ی امیدی را به خود نخواهد دید؛ زیرا استعمارگران و مزدوران شان بر سر حاکمیت بر سرزمین‌های اسلامی با یکدیگر به رقابت می‌پردازند و به هیچ‌وجه رشد، بیداری، حل مشکلات، سیر شدن مردم آن و فراهم آوردن نیازهای آنان برای آنان اهمیت ندارد. مردم هیچ راهی ندارند بجز کوتاه نمودن دست مزدوران و پیروی نکردن از آنان در مسیر گمراه‌کننده‌یی که در پیش گرفته اند. مردم باید راه کسانی را دنبال کنند که به جانب الله فرا می‌خوانند و برای تطبیق احکام الهی و توحید مسلمانان و بیداری آنان سعی و تلاش می‌ورزند.

﴿وَمَنْ أَحۡسَنُ قَوْلاً مِّمَّنْ دَعَا إِلَى اللهِ وَعَمِلَ صَالِحاً وَّقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ‏﴾ [فصلت: ۳۳]

ترجمه: چه كسى گفتارش از آن كه به سوى الله دعوت مى كند و كار پسنديده انجام مى دهد و مى‌گويد: از تسلیم شده‌گانم، بهتر است.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

بعد از پایان انتخابات ریاست جمهوری، که نتایج آن در تاریخ 1/3/2023 با پیروزی پائولا احمد تینوبو، نامزد حزب حاکم حزب کنگره ترقی‌خواه اعلام شد، انتخابات شهری و ولایتی در نیجیریه به تاریخ 11/3/2023 برگزار گردید. چنانچه آن انتخابات در 25/2/2023 برگزار شد و رقیب او، عتیق ابوبکر در حزب دموکراتیک خلق، که در رتبه دوم قرار گرفت و رقیبش، پیتر اوبی از حزب کارگر در انتخابات، که در جایگاه سوم قرار گرفت، به نتایج اعتراض کردند. آمریکا نگرانی خود را اعلام کرد و از کسانی‌که به نتایج اعتراض کردند، حمایت نمود و به برنده تبریک نگفت؛ در حالی‌که بریتانیا خوشحالی خود را از نتایج اعلام نمود و به رئیس جمهور منتخب تبریک گفت. چه تغییراتی در صحنۀ سیاسی در نیجیریه رخ داده است؟ منظور آمریکا و انگلیس در این انتخابات چیست؟ مواضع آن‌ها در قبال نیجیریه به چه معناست؟

پاسخ:

برای این‌که پاسخ به پرسش‌های فوق واضح گردد، امور ذیل را خدمت تان به عرض می‌رسانم:

1-     نیجریه سرزمین اسلام است. اسلام از اواسط قرن هفتم میلادی وارد منطقه کانو در شمال نیجیریه شد و از طریق تجارت در سرزمین هائوسا و سرزمین فولانی‌ها در شمال و مرکز نیجیریه گسترش یافت. اسلام در واقع در اواسط قرن دهم میلادی به دست فقهای اندلسی به شکل فعلی گسترش یافت؛ سپس بعدها امارت اسلامی در آن نواحی ایجاد شد که به نام خلافت عثمانی یا خلافت سوکوتو منسوب به عثمان دانفودیو نام گرفت که دولت آن نزدیک به صد سال دوام آورد تا این‌که انگلیس‌ها در سال 1904 میلادی آن را پایان دادند. مذهب مالکی در محاکم شرعی نیجیریه مشهور است و اکثر مسلمانان آن اهل سنت اند و در  12 ولایت آن برخی از احکام شریعت اسلام تطبیق می‌شود.

2-     جمعیت نیجیریه در حال حاضر حدود 220 میلیون تن است؛ همان‌طور که سازمان ملل در سال 2021 حدود 219 میلیون نفر تخمین زد و اکثریت جمعیت آن را مسلمانان به نسبت 65% تا 75% بر اساس آمارهای مختلف تشکیل می‌دهند. مساحت نیجیریه نزدیک به یک میلیون کیلومتر مربع است و بین سال‌های 1900 تا 1904 میلادی بریتانیا توانست پس از حذف حکومت اسلامی در آنجا، کنترول خود را بر تمام مناطقی‌که به عنوان نیجیریه شناخته می‌شد، گسترش دهد. سپس بریتانیا در1/10/1960 استقلال رسمی‌اش را به آن داد و قدرت را به اقلیت نصرانی ایگبو سپرد و سپس در سال 1963 میلادی آن را به کشورهای مشترک المنافع ضمیمه کرد. نیجیریه از نژادهای مختلفی تشکیل شده است که بزرگترین آن‌ها سه گروه قومی بزرگ هستند که عبارتند از: هاوسا، فولانی در شمال و مرکز و اکثریت قریب به اتفاق آن‌ها مسلمان و یوروبا در مرکز و جنوب غربی و اکثریت آن‌ها را نصاری تشکیل می‌دهند. اما اقلیت مسلمان زیادی دارد و ایگبو در جنوب شرقی از یک اقلیت کاتولیک نصرانی است.

3-     در انتخاباتی‌که در سال 1999 میلادی برگزار شد، اوباسانجو بدون منازعه پیروز شد و برای دو دورۀ انتخاباتی از 29/5/1999 تا 29/5/2007 میلادی به قدرت ادامه داد. وی در طول مدت زمان حاکمیت خود، حمایت واضح‌اش را از امریکا و خصومت آشکار خود را علیه مسلمانان اظهار کرد و در انتخابات 2015 محمد بخاری، که به انگلیس‌ها وفادار بود، پیروز شد و پائولا احمد تینوبو یکی از بزرگ‌ترین حامیان او بود و ما توانستیم عوامل انگلیس را در محیط سیاسی بشناسیم؛ زمانی که احمد تینوبو را عراب سیاسی و سازندۀ پادشاهان نامید و سپس با شعار "نوبت من رسیده است" خود را نامزد کرد و در انتخابات 2023 پیروز شد. در تاریخ 3/1/2023، کمیسیون مستقل انتخابات در نیجیریه، پیروزی پائولا احمد تینوبو، نامزد حزب حاکم، حزب کنگره ترقی‌خواه، در انتخابات ریاست جمهوری که در تاریخ 25/2/2023 در میان 18 نامزد برگزار شده بود، اعلام کرد. وی 8.8 میلیون رای به دست آورده بود که 37 درصد از 87 میلیون رأی دهنده‌ای می‌شود که کارت انتخابات دریافت کردند؛ در حالی‌که دو رقیب او؛ عتیق ابوبکر، نامزد حزب دموکراتیک خلق حدود 6.9 میلیون رأی یا 29 درصد و پیتر اوبی، نامزد حزب کارگر حدود 6.1 میلیون رأی یا 25% دریافت کردند. عتیق ابوبکر و پیتر اوبی نتایج را رد کردند و قصد داشتند آن‌ها را به چالش بکشند و نشان دهند که آن‌ها دستکاری و منجر به این شده که "رأی‌گیری نه آزاد، نه عادلانه و نه شفاف" باشد. عتیق در تاریخ 6/3/2023 راهپیمایی حامیان خود را رهبری کرد و آن‌ها در بیرون دفاتر کمیسیون مستقل انتخابات تجمع کردند و مسئول حزب دیموکراتیک خلق خواسته‌های را به مسئول کمیسیون انتخابات پیرامون همان موضوع تقدیم کرد. اما با وجود آن نتایج انتخابات تغییری نکرد.

4-     بنابر آن‌چه گفته شد، بریتانیا روند انتخابات در نیجیریه را ستایش نمود؛ چنان‌که جیمز کلورلی، وزیر امور خارجۀ این کشور در بیانیه‌ای که در تاریخ 1/3/2023 در وب‌سایت رسمی دولت بریتانیا منتشر کرد، به پائولا احمد تینوبو رئیس جمهور منتخب تبریک گفت. آنچه در این بیانیه آمده است: «بریتانیا از رأی‌دهندگان نیجیریه‌ای به دلیل شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس ملی و شکیبایی و انعطاف‌پذیری آن‌ها در استفاده از حقوق دموکراتیک شان قدردانی می‌کند. ما به پائولا احمد تینوبو، رئیس جمهور منتخب تبریک می گوییم و موقف احزاب مخالف را در مورد نتیجۀ انتخابات و نگرانی‌های بیان شده توسط هیئت‌های ناظر و جامعه مدنی در مورد سازماندهی این روند از جمله تأخیرها و چالش‌های فنی بررسی می‌کنیم. مقامات را تشویق می‌کنیم که همه نگرانی‌ها را با دقت بررسی کنند و برای حل مسائل باقی مانده و تمرکز جهت تحقق ارادۀ مردم نیجیریه اقدام کنند.» این یک موقف حمایتی از طرف بریتانیا از رئیس جمهور منتخب است. او کمپاین وی را به جعل یا دستکاری متهم نمی‌کند؛ بلکه از مقامات‌اش می‌خواهد که با در نظر گرفتن بی‌طرفی مقامات در این بررسی، همه نگرانی‌ها را بررسی کنند. علاوه بر این، حمایت اتحادیۀ اروپا در مقابله با آمریکا وجود داشت؛ همانطور که جوزپ بورل، نمایندۀ سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت: «انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی که چند روز پیش نیجیریه شاهد آن بود، فرصت بزرگی برای تحکیم دموکراسی در این کشور، درغرب آفریقا به شمار می‌رود. با وجود شرایط دشوار و شکست‌های عملیاتی، مردم نیجیریه تعهد خود را به دموکراسی نشان داده اند.» (منبع: کونا 28/2/2023) از این رو، حمایت بریتانیا از رئیس جمهور تازه منتخب در نیجیریه و هم‌چنین حمایت اروپا از او در مقابله با نفوذ آمریکا در آفریقا به نظر می‌رسد.

5-     موقف ایالات متحده در قبال انتخاب پائولا احمد تینوبو منفی بود. ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه در بیانیه‌ای گفت: «نیجری‌ها حق دارند چنین نگرانی‌های داشته و باید انتظارات زیادی از انتخابات اخیر داشته باشند. میکانیزم‌های خوبی برای داوری در مورد اختلافات انتخاباتی وجود دارد. ما هر نامزد یا حزبی را که می‌خواهد نتایج را به چالش بکشد، تشویق می‌کنیم تا راه‌های اصلاح حقوقی را از طریق این میکانیزم‌ها دنبال کنند. ما به ناظران بین‌المللی دیگر می‌پیوندیم تا از کمیسیون مستقل ملی انتخابات بخواهیم وضعیت را در مناطقی‌که به توجه بیشتر نیاز دارند، بهبود بخشد. ما درک می‌کنیم که نیجیری‌ها و بعضی احزاب، اعتراض شان را نسبت به روندی‌که پروسۀ انتخابات با آن اجرا شد، بیان داشتند؛ به ویژه کاستی‌ها در عناصر فنی، که برای اولین بار در انتخابات ریاست جمهوری مورد استفاده قرار گرفت، هم‌چنین نگران گزارش‌هایی هستیم که در آن رسانه‌ها در جریان انتخابات مورد حمله قرار گرفتند.» (منبع: صفحه لیدرشیب نیجیریه 2/ 3/2023) آمریکا در این‌جا از مواضع احزاب مخالف در اعتراض شان به روند انتخابات حمایت می‌کند، آنان را به اعتراض تشویق می‌کند، به رئیس جمهور پیروز تبریک نمی‌گوید و اعلام می‌کند که نگران گزارش‌های مربوط حمله به رسانه‌ها در جریان انتخابات است. این نشان می‌دهد که رئیس جمهور جدید به میل او نیست و به او وابسته نمی‌باشد.

6-   نامزد عتیق ابوبکر، که نمایندۀ حزب مخالف است، در دوره اولوسگون اوباسانجو در مدت زمان 1999-2007 معاون رئیس جمهور بود. معروف است که اوباسانجو از پیروان آمریکا بود. به نظر می‌رسد که آمریکا از عتیق ابوبکر برای به قدرت رسیدن حمایت می‌کند. چون اصالتاً مسلمان است او را با پائولا احمد تینوبو که او نیز مسلمان الاصل و دارای وزن و پشتوانه و توان مالی است و در آن طرف با محمد بخاری یکی از عوامل انگلیس قرار دارد، به رقابت قرار داد. محبوبیت حزب دموکراتیک خلق به دلیل فساد افسارگسیخته در زمان او و در دوران حکومت او در کشور بین سال‌های 1999 تا 2015، به‌ویژه در دوران سلطنت کودلاک جاناتان، قیام اخیر با ریختن نفت روی آتش، با اعمال خودسرانه‌اش و تبعیض علیه مسلمانان و آزار و اذیت به بهانه (مبارزه با تروریسم) کاهش یافت. حتی بادار او، آمریکا از این فساد گسترده در حزب و در دوران حکومت او انتقاد کرد؛ اما نه برای اصلاح آن؛ بلکه برای محکم کردن چنگال خود بر آن. زمانی‌که حکومت نظامی حاکم درگیر فساد شد، به این ترتیب آمریکا بر آن چنگ انداخت و هرگاه مخالفت وی را می‌نمود؛ رسوای شان می‌‌ساخت تا دیدگاه عام مردم را به این جهت سوق دهد که او ضد فساد است؛ در حالی‌که در مقابل آن ساکت بود و به اصلاح آن نمی‌پردازد و خودش فسادپیشه و پشتیبان فساد کاران در زمین است.

7-     به همین دلیل مراقب بود که اگر کاندیدای حزب دموکراتیک خلق، عتیق ابوبکر موفق نشد، شخص دیگری داشته باشد و برای پاک جلوه دادن او کار کرد و آن شخص پیتر اوبی بود؛ گویا که کاملاً پاک است! او سال گذشته در ماه می 2022 از حزب دموکراتیک خلق استعفا داد و به حزب کارگران پیوست. معلوم می‌شود که امریکا محاسبه کرده بود که آرای مسلمانانی‌که اکثریت را در نیجریه تشکیل می‌دهند، بین عتیق ابوبکر، نامزد انتخاباتی از حزب دموکراتیک خلق و پائولا احمد تینوبو، نامزد حزب حاکم کنگره ترقی‌خواه، که طرفدار انگلیس است و هم‌چنین رابیو موسی کوانکواسو، مسلمان الاصل و نامزد حزب ملی خلق نیجریه، که شروع به فعالیت کرد، محبوبیت کسب کرد و در انتخابات گذشته با 60 درصد چهارم شد، تقسیم می‌شود. به همین دلیل است که آمریکا از پیتر اوبی که یک نصرانی است، حمایت کرد و رسانه‌های آمریکایی شروع به صیقل دادن او کردند و شایعه شد که او کاندیدای مورد علاقۀ جوانان نیجریه است که 60 درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند و مشتاق تغییر و تحول و حاکمیت نسل جوان هستند. شرکت رسانه‌ای آمریکایی بلومبرگ گزارش داد که یک نظرسنجی عمومی در نیجیریه انجام داده است و نظرسنجی از حدود 2384 نیجیریه‌ای از طریق اپلیکیشن تلفن هوشمند نشان می‌دهد که ممکن است پیتر اوبی در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود. مؤسسۀ إی إن بی امریکایی نیز همین‌طور عمل کرد و پیروزی پیتر اوبی را پیش‌بینی نمود. مؤسسۀ ملی دمکراتیک و مؤسسۀ بین‌المللی جمهوری‌خواه نیز همین پیش‌بینی را داشتند. با درک این‌که حزب دموکراتیک خلق تا سال 2015 بر صحنۀ نیجیریه تسلط داشت، تنها حزبی بود که قدرت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری را داشت و مرکز سیاسی بود که به تأمین منافع آمریکا تمایل داشت. با این حال، زمانی‌که محمد بخاری، مامور بریتانیایی، با وجود تلاش امریکا برای ممانعت از پیروزی او، توانست برنده شود، صحنۀ سیاسی تغییر کرد.

8-     ثروت نفتی در نیجیریه، کشورهای بزرگ به ویژه انگلیس و آمریکا را بر سر آن در کشمکش و درگیری داغ قرار داده است و نیجیریه در بین کشورهای تولیدکنندۀ نفت در رتبۀ دوازدهم، هشتمین کشور صادرکننده نفت و دهمین کشور از نظر ذخایر نفت قرار دارد. ذخایر نفت نیجیریه توسط آژانس اطلاعات انرژی آمریکا بین 16 تا 22 میلیارد بشکه تخمین زده شده است؛ اما براوردهای دیگر می‌گوید که این ذخایر به 35.3 میلیارد بشکه می‌رسد و این نفت سبب سیلان لعاب دهن رقابت کننده‌گان بر نفت نیجیریه گردیده، چون از صنف نفت سبک یا شیرین است؛ یعنی تا حد زیادی از گوگرد خالص بوده و هزینه‌های پالایش آن کم است. به گفته وزارت نفت نیجیریه، این کشور دارای 159 میدان نفتی و 1481 چاه نفت است. نفت نیجیریه را شرکت‌های نفتی بریتانیا کنترل می‌کردند؛ اما ورود آمریکا به خط لوله نفت، به ویژه پس از سال 1999 میلادی، یعنی در دوران اوباسینگو، انحصار شرکت‌های انگلیسی را محدود کرد.

9-      نیجیریه با مشکلات جدی مانند ناامنی، اقتصاد متزلزل، قرضه‌های هنگفت، فقر شدید و فساد سیاستمداران مواجه است. شرایط اقتصادی آن رو به وخامت است، زیرا نرخ تورم در پایان سال 2022 به 21.5 درصد رسید، نرخ بیکاری برای همه بزرگسالان 33 درصد و برای جوانان 42.5 درصد است. بر اساس براوردهای بانک جهانی در مارچ 2022، حدود 40 درصد از جمعیت 220 میلیون نفر این کشور زیر خط فقر زندگی می‌کنند. ارزش پول نیجریه کاهش یافته است. فساد به طور قابل توجهی افزایش یافته است و دولت را بر آن داشته است تا در ابتدای ماه گذشته، فبروری 2023، سه واحد پول کشور را تغییر دهد. با وجود این‌که این کشور یکی از بزرگترین اقتصادهای آفریقا است و مشکل سرقت نفت در جنوب این کشور رو به افزایش می‌باشد و این یک مشکل مزمن است که منجر به کاهش صادرات نفت کشور و کمبود مواد سوخت عراده‌جات شده است. بر اساس سرشماری جون 2022 حدود 103 میلیارد دالر قرض دارد و پرداخت این قرض‌ها یعنی ربا و بیمۀ سالانه حدود 12 میلیارد دالر است. اگرچه این کشور یکی از صادرکنندگان بزرگ نفت است، اما به دلیل این مشکلات جدی و حل نشدنی کمکی به آن نکرد. همه این‌ها ناشی از فساد حکومت و حاکمان و تبعیت آن‌ها از کشورهای استعماری قدیم و جدید است. راه‌حل رفع این فساد است؛ یعنی تغییر نظام حکومتی که توسط بریتانیای استعمارگر زمانی‌که به نیجیریه استقلال رسمی داد، ساخته شد؛ اما با اشکال دیگر، به ویژه در حکومت و اقتصاد، مستعمره باقی ماند و برای آن قانون اساسی برگرفته از قوانین اساسی غربی را وضع کرد و حاکمانی را که از آن پیروی می‌کردند، تعیین نمود؛ بدون تفاوت این‌که اصالتاً مسلمان باشند یا نصرانی. تا این‌که امریکا در اواسط دهه هفتاد قرن گذشته آمد و به ارتش نفوذ کرد و بر سر کشور شروع به رقابت و درگیری با انگلیس نمود.

10-  علاوه بر همه این‌ها، کشورهای استعمارگر، به ویژه آمریکا و انگلیس مستقیماً در امور کشورها دخالت می‌کنند. اظهارات مقام امریکایی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، اظهارات وزیر امور خارجه انگلیس و سپس اظهارات مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا دخالت مستقیم در امور کشورها محسوب می‌شود. اساس این است که حاکمان و سیاست‌مداران در نیجیریه آن را محکوم و رد کنند و از آن کشورها بخواهند که از مداخله در کشورشان دست بردارند، آن‌ها را در این مورد هشدار دهند و روابط خود را با آن‌ها قطع کنند. سپس به این فکر شوند که چگونه می‌توان این سرزمین را به طور جدی و خالصانه نجات داد و به دنبال راه‌حل‌های ریشه‌ای بود؛ نه راه‌حل‌های بی بنیاد و فریبنده. هرگاه چنین اتفاقی بیفتد، به زودی به این نتیجه می‌رسند که اسلام راه‌حل است، تنها اسلام است که نیجیریه و مردمش را با همه فرقه‌هایش نجات می‌دهد و بین همه برابری ایجاد می‌نماید؛ اسلامی‌که در تطبیق نظام تجسم یافته در خلافت راشده بر منهج نبوت است و هیچ‌کس از مردم را در نیل به مصالح و تأمین نیازهای معیشتی زندگی شهری و بادیه‌ی شان محروم نخواهد ساخت، چه مسلمان باشد و چه نصرانی؛ اوست که سرزمین را آباد می‌کند و از استعمار رهایی می‌بخشد، و انقلاب صنعتی در آن به وجود می‌آورد که سرزمین را پیشرفته و برتر می‌نماید، آن زمان صنعت خود را می‌سازند، نفت خود را استخراج می‌کنند، تمام درآمدهای آن برای خودشان خواهد بود و بدون تبعیض بین آن‌ها توزیع می‌شود، آن زمان نه بیکاری، نه فقر و نه ترس یا گرسنگی خواهد بود.

﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ [سورۀ زمر، آیۀ 21]

ترجمه: واقعاً در این امر، عبرت و پندی برای خردمندان است.

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

سایت انترنتی "صدی البلد" مصر به تاریخ 9 مارچ 2023م با انتشار خبری گفت: «وزارت خارجۀ امریکا، "پنتاکن" امروز پنج‌شنبه اعلام نمود که لوید اوستن، وزیر خارجۀ امریکا با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در خصوص افزایش همکاری‌های دوجانبه برای جلوگیری از تجاوز ایران به توافق رسیدند.» محل دیدار دو طرف، به دلیل موج اعتراض‌های اخیر، از مقر وزارت دفاع به میدان‌هوایی تل ابیب تغییر داده شد. «"پنتاگن"، وزارت دفاع امریکا اعلام نمود که دیدارهای اوستن از وزارت دفاع اسرائیل به محلی در نزدیکی میدان هوایی تل ابیب تغییر نمود. خاطر نشان باید نمود که ده‌ها هزار تن روز شنبه برای نهمین هفتۀ متوالی با تجمع در جاده‌های شهرهای مختلف اسرائیل علیه تصمیم نخست‌وزیر تندرو راست‌گرای اسرائیل، "نتانیاهو" مبنی بر تعدیل نظام قضائی، دست به اعتراض زدند.» (منبع: رویترز 8 مارچ 2023م)

پاسخ:

برای روشن شدن پاسخ، به بررسی موارد زیر می‌پردازیم:

اول: بعید به نظر می‌رسد این سفرها به هدف منع نمودن دولت یهود از بی‌طرفی در جنگ روسیه علیه اوکراین و نگرفتن موقف خصمانه‌ای به سان موقف امریکا علیه روسیه باشد؛ زیرا روسیه به دولت یهود اجازه می‌دهد به اهدافی در داخل خاک سوریه حمله‌های موشکی نماید؛ بدون این‌که با سیستم خاص دفاعی روسیه در داخل سوریه مواجه شود؛ مخصوصاً با توجه به این‌که حکومت رژیم یهود این روزها غرق کشمکش‌های داخلی با مخالفان خود می‌باشد. بنابر این، ملحق شدن دولت یهود به دولت‌های غربی برای کمک به اردوی اوکراین در اولویت آن قرار ندارد و در نتیجه، بعید به نظر می‌رسد هدف و سبب سفرهای اخیر مسئولین نظامی امریکا به رژیم یهود، موضوع اوکراین باشد.

هم‌چنین بعید به نظر می‌رسید این سفرها به هدف آرام نمودن اوضاع فلسطین صورت گرفته باشد؛ هرچند قضیۀ فلسطین، حساسیت‌های خود را داشته و در گذشته موضوع اساسی سفرهای مسئولین پیشین امریکایی را تشکیل می‌داد، به شمول "وزیر خارجه، رئیس استخبارات مرکزی و مسئول امنیت ملی"، اما این بار ممکن نیست قضیۀ فلسطین دلیل سفرهای مسئولین نظامی در سطح رئیس هیأت ارکان و وزیر دفاع امریکا باشد؛ اگرچه این قضیه حساسیت‌های خود را دارد؛ اما واقعیت آن در حال حاضر حالت حربی ندارد تا امریکا وادار شود انرژی مسئولین بلندرتبۀ نظامی خود را صرف آن نماید.

دوم: به نظر می‌رسد این سفرها به اهداف دیگری صورت گرفته که از طریق عوامل زیر می‌توان به آن پی برد:

1  نتانیاهو دوست نزدیک حزب جمهوری‌خواهان امریکا بود و در زمان امضای توافق هسته‌ای با ایران در سال 2015م در برابر اوباما، رئیس‌جمهور دموکرات قرار گرفت و وی را بسیار اذیت نمود؛ به ویژه در هنگام سخنرانی‌اش در کانگرس امریکا علیه توافق هسته‌ای. نتانیاهو در زمان حکومت ترامپ روابط فوق العاده گرم و صمیمی با امریکا و حکومت ترامپ داشت و امریکا با انتقال دادن سفارت خود به قدس و با به رسمیت شناختن منطقۀ جولان به عنوان خاک یهود و دادن طرح معاملۀ قرن در کرانۀ غربی، که هرگز کامل هم نشد، به نتانیاهو پاداش داده و او را غم‌خواری نمود.

2  پس از به قدرت رسیدن رئیس‌جمهور جدید دموکرات، "بایدن"، امریکا از ائتلاف حزب‌های "لابید" و "بینت" حمایت نمود و در این کار موفق گردید و در نتیجه، نتانیاهو در انتخابات ماه مارچ 2021م شکست خورد و ائتلاف جدید متشکل از حزب‌های "لابید" و "بنیت" حکومت را در رژیم یهود در دست گرفتند. اما این موفقیت عمر طولانی نداشت و نتانیاهو با احزاب تندرو راست‌گرا ائتلاف نمود و در انتخابات نومبر 2022م پیروز شد.

3  نتانیاهو با جدیت تصمیم گرفت تا حکومت را به گونۀ ائتلافی با احزاب راست‌گرای تندرو تشکیل دهد و به تمایلات ادارۀ بایدن مبنی بر تشکیل حکومتی‌که طرف‌داران حکومت بایدن "لابید و خصوصاً غانتس" نیز در آن سهم داشته باشند، پشت نمود. به مجرد این‌که حکومت جدید موقف‌گیری‌هایش را اعلام نمود، انتقادهای تند و غیر معمول امریکا علیه آن سرازیر گردید، مانند لزوم پایبندی به تشکیل دو دولت، عدم همکاری با آن عده از وزیران حکومت جدید که به تندروان معروف اند و انتقاد از سیاست‌های نتانیاهو در خصوص تغییر وضعیت قضائی رژیم یهود. هرچند این‌ها قضایایی است که معمولاً مربوط به مسائل داخلی رژیم یهود خوانده می‌شود، اما امریکا این بار علناً از آن انتقاد نموده و احزاب طرف دار خود را تشویق کرده با اقدامات نتانیاهو در جهت تسلط بر دستگاه قضائی مخالفت نمایند.

4  یهودیان مخالف حکومت نتانیاهو فرصت زیادی به وی ندادند؛ چنان‌چه خیلی زود اعتراض‌های گسترده‌ای به راه افتاد که در رژیم یهود بی‌سابقه بوده و کشمکش‌ها بر سر حکومت به گونه‌ای شدت گرفت که به درگیری‌های خونین شباهت داشت. به این ترتیب، تصویر جدیدی از رژیم یهود به وجود آمد که قبلاً هرگز دیده نشده بود؛ تظاهراتی با حضور ده‌ها هزارتن برضد حکومت و اقدامات آن در جهت قرار دادن سیستم قضائی در دست حکومت سپس محاصره نمودن خانه‌های مسئولین حکومتی توسط تظاهرکننده‌گان، بستن  جاده‌ها و آتش زدن لاستیک‌های موترها، پرتاب گاز اشک‌آور و بمب‌های صوتی توسط پولیس رژیم یهود به طرف یهودیان. اوضاع روز به روز متشنج‌تر شد تا جایی‌که شماری از افراد پولیس از دساتیر حکومت مبنی بر متفرق نمودن تظاهر کننده‌گان با اعمال زور اطاعت نمی‌کردند و اختلاف میان حکومت و احزاب مخالف آن به شدت بالا گرفت و یهودیان به دو جبهۀ مخالف تقسیم شدند. در عین حال، سرمایه‌ها نیز راه خود را به بیرون از رژیم یهود باز نمود، طوری‌که 50 شرکت بزرگ از رژیم بیرون رفتند و سربازان دوره احتیاط اعلام نمودند که توان اطاعت از اوامر این حکومت را ندارند. تنش‌ها میان طرف‌داران حکومت و طرف‌داران احزاب مخالف در تمام سطوح بالا گرفت و از موقف‌گیری‌های ادارۀ حکومت بایدن در برابر این تحولات در رژیم یهود بوی حمایت و طرف‌داری از یهودیان مخالف نتانیاهو به مشام می‌رسید.

سوم: نتانیاهو در برابر این وضعیتی‌که نزدیک به هرج و مرج بود، سعی کرد یهودیان را به گرد خود جمع نماید و برای این کار شروع به دامن زدن به آتش قضیۀ فلسطین نمود؛ طوری‌صکه در نخست زمینۀ هجوم بیشتر یهودیان به مسجدالأقصی را فراهم نمود و دست به کشتارهای جدیدی در منطقۀ جنین و نابلس زد. هدف نتانیاهو از این اقدامات این بود که به یهودیان نشان دهد که موقف وی در برابر فلسطینیان هم‌چنان سفت و سخت است، به این امید که بتواند اوضاع متشنج داخلی را آرام نموده و زمینۀ تغییر دستگاه قضایی به نفع خود را فراهم آورد و به این ترتیب اتهامات فساد مربوط به خودش در محکمه‌های یهود را بر طرف نماید؛ اتهاماتی‌که از مدت‌ها قبل به سان شمشیر برانی بالای گردن وی قرار گرفته. اما نتانیاهو به این اهداف خود دست نیافت و تنش‌ها با فلسطینیان به ضرر او تمام شد، طوری‌که کشتار اردوگاه جنین به سرعت با کشتن هشت یهود در قدس پاسخ داده شد و کشتار نابلس با دو عملیات در حواره و اریحا پاسخ داده شد و به این ترتیب، نتانیاهو در وضعیت نگران کننده‌تری نسبت به قبل قرار گرفت، به ویژه که مخالفانش در داخل رژیم یهود موقف‌های تندتری در برابر وی گرفتند و انتقادها از وی مبنی بر ناکامی‌اش در تأمین امنیت شدت گرفت و این‌که سیاست‌های وی، یهودیان را در معرض حملات بیش‌تر فلسطینیان قرار داده. این جا بود که نتیانیاهو باید در جستجوی راه‌حل دیگری می‌شد.

چهارم: بنابر این، نتانیاهو به سرعت به تعدیل نقشه‌اش به جهت ایران به این هدف روی آورد که صفوف یهودیان را در عقب خودش منسجم نموده و بقایش را در حکومت تضمین کند. این واقعیت دلایل مختلفی دارد که برجسته‌ترین آن موارد زیر است:

1       در حالی‌که مردم فلسطین به تک تک از حملات یهود پاسخ می‌دهند، حکومت‌ها و دولت‌های اطراف یهود و نزدیک به آن، هم‌چنان ذلیلانه تابع باداران‌شان استند و هیچ‌گونه واکنش مؤثری نشان نمی‌دهند، مثلاً سوریه و نیز عراق به هیچ یک از حملات وحشیانۀ یهود واکنش نشان نمی‌دهند، بلکه حتی ایران که کارخانه‌های نظامی آن اخیراً در اصفهان توسط طیاره‌های بدون سرنشین هدف قرار گرفت و رژیم یهود را متهم نمود، واکنش‌اش این بود که دو هفته پس از آن حمله با یک طیارۀ بدون سرنشین به یک کشتی در بحر عرب حمله نمود که ملکیت یک فرد یهودی بود و هیچ تلفاتی هم در پی نداشت و تنها خسارت‌های سطحی به خود کشتی وارد شد. ایران قبلاً نیز رژیم یهود را متهم نموده بود که پایگاه‌های هسته‌ای ایران را تخریب نموده، چنان‌چه رئیس‌جمهور قبلی ایران در مورد آن گفت که خسارتی به مبلغ 10 ملیارد دالر را در پی داشته، اما ایران در پاسخ به آن دست به هیچ حمله‌ای نزد و موارد دیگری از این دست. این بدان معناست که نتانیاهو با خودش محاسبه نموده که پاسخ‌های ایران به حملات یهود ناچیز است و بنابر این می‌تواند اهداف و برنامه‌های او را براورده نماید و این باور او را به تداوم تجاوز و حملات بیشتر ترغیب می‌کند.

2       در خصوص مسألۀ هسته‌ای ایران باید گفت که ایران با انتقادهای شدید و مستمر جهانی مواجه می‌باشد و مذاکرات برای از سرگیری توافق هسته‌ای با قدرت‌های بزرگ موفق نبوده. هم‌چنین رژیم یهود همواره اعلان می‌کند که ممکن نیست به ایران اجازه داده شود به سلاح هسته‌ای دست‌یابد. این‌ها مواردی است که حملات یهود به زیرساخت‌های هسته‌ای ایران را توجیه می‌نماید. در همین سیاق باید گفت که ایران توسط غرب متهم است که خطوط سرخ را زیر پا نموده و میزان غنی‌سازی یورانیوم‌اش را افزایش داده. «ایران می‌تواند تنها در ظرف 12 روز مواد لازم برای ساخت سلاح بمب هسته‌ای تولید نماید و می‌تواند در جریان یک ماه دیگر، چهار بمب هسته‌ای دیگر بسازد. این ادعا را انستیتیوت ساینس و امنیت جهانی مطرح نموده و در گزارشی اشاره کرده به این که نظام حاکم در ایران توان این را دارد که در جریان سه ماه به اندازۀ ساخت هفت سلاح هسته‌ای یورانیوم غنی‌سازی نماید. انستیتیوت مذکور این اظهارات را در گزارشی منتشر نمود که در آن معلومات به دست آمده از آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای را تحلیل و بررسی می‌نمود.» (منبع: العربیة نت 5 مارچ 2023م)

پنجم: با دقت بیش‌تر متوجه می‌شویم که نتانیاهو روی موارد فوق تمرکز نموده و سعی نموده با قدرت تمام از آن علیه ایران استفاده نماید و به این ترتیب یهودیان را به اطراف خود و حکومت‌اش جمع نماید و به هرج و مرج داخلی که ممکن است حاکمیت وی را تضیف نماید، پایان دهد؛ هرج و مرجی‌که اگر نتانیاهو تسلیم آن شود و دست به اقدام بزرگی برای مهار کردن آن نزند، افزایش یافته و حاکمیت وی را مختل خواهد نمود. از جانب دیگر؛ این اقدام قدرت و جبروت‌اش را برایش برگردانده و تنش‌های داخلی را به نفع وی جهت خواهد داد. به نظر می‌رسد خبر این اهداف و نقشه‌های حکومت نتانیاهو به واشنگتن رسیده و امریکا برای منع نمودن حکومت نتانیاهو از برداشتن چنین گامی به سرعت وارد عمل شده، زیرا توجه امریکا در شرایط کنونی بر اساس منافع امریکا، بالای جنگ روسیه با اوکراین  به علاوه موضوع چین متمرکز می‌باشد. پس امریکا نمی‌خواهد مشغول جنگی در منطقه میان ایران و دولت یهود شود. امریکا متوجه شده که نتانیاهو برای حل مشکل داخلی‌اش با جدیت به جنگ با ایران می اندیشد و این موضوع بایدن را نگران نموده، زیرا امریکا در اظهارات زیادی از زبان مسئولین‌اش بارها گفته که به حفظ امنیت دولت یهود متعهد می‌باشد، اما چنان‌که اشاره شد؛ امریکا در حال حاضر سرگرم جنگ‌های دیگری است.

ششم: بنابر این، سفرهای اخیر مسئولین بلندرتبۀ نظامی امریکا به رژیم یهود به هدف منصرف نمودن نتانیاهو از راه‌اندازی چنین جنگی صورت گرفته تا بایدن وادار به دخالت در آن نشود، زیرا امریکا در حال حاضر نمی‌خواهد بجز چین و جنگ روسیه علیه اوکراین خود را مشغول کار دیگری نماید. چنان‌که قبلاً گفته شد؛ این سفرها به هدف تحقق دو مورد از منافع امریکا صورت گرفته:

ألف: امریکا مدیر آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای را تحریک نمود تا اظهارات هسته‌ای را کاهش داده و قضیه را به نرمی با ایران به پیش ببرد، چنان‌چه مدیر این آژانس به ایران سفر نمود و با سران عالی رتبه ایران دیدار و گفتگو نمود و این سفر درست در زمانی صورت گرفت که مسئولین امریکایی نیز سرگرم دید و بازدید از منطقه بودند.  وی در اظهاراتی از گشایش بزرگی خبر داده گفت: «ایران با راه‌اندازی مجدد کمره‌های مراقبتی در چندین پایگاه هسته‌ای و نیز افزایش روند تفتیش‌ها موافقت نموده است.» (منبع: آر تی، 4 مارچ 2023م) سپس اظهارات قابل توجه مدیر آژانس مطرح گردید، آنجا که گفت: «گروسی در جریان بازدید از تهران گفت که هرنوع حملۀ نظامی به تأسیسات هسته‌ای ممنوع می‌باشد.» نتانیاهو در پاسخ به وی گفت: «رفائیل گروسی اظهارات نامناسبی را مطرح نموده.» (منبع: الجزیره نت، 5 مارچ 2023م)

ب: حجم عظیم اعتراض‌های داخلی علیه نتانیاهو: گذشته از این‌که امریکا نمی‌خواهد رژیم یهود در حال حاضر علیه ایران جنگی به راه‌اندازد، در عین حال می‌خواهد نتانیاهو به شدت درگیر کشمکش‌های داخلی بماند و اعتراض‌ها هم‌چنان پرسر و صدا باقی بماند، به این امید که شاید این وضعیت حکومت نتانیاهو را وادار کند پیروان امریکا، یعنی طرف‌داران حزب دموکرات، مجدداً در رأس قدرت رژیم یهود قرار گیرند، به ویژه با توجه به این‌که امریکا در داخل رژیم و در میان کدرهای سیاسی و نظامی رژیم تأثیر زیادی دارد.

هفتم: با در نظرداشت آنچه تا کنون گفته شد، به نظر می‌رسد امریکا به احتمال زیاد موفق شود نتانیاهو را از راه‌اندازی جنگ هجومی علیه ایران بازدارد، مخصوصاً که رژیم یهود بزدل‌تر از آن است که بتواند بدون حمایت امریکا اقدام به چنین جنگی نماید.

﴿ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ﴾ [آل عمران: ۱۱۲]

ترجمه: هرکجا یافته شوند، به خواری دچار شده اند، -مگر آن‌که به پناه امان الله و زنهار مردم روند- و به خشمی از الله گرفتار آمده اند.

ریسمان الله پس از انبیایش از جانب آنان قطع گردیده و وابستگی شان کاملاً به ریسمان انسان‌هاست. این یک بعد قضیه و اما بعد دیگر این‌که اگر امید نتانیاهو از این هجوم به ایران قطع گردد، در هماهنگی با رهبرانش در حزب جمهوری‌خواهان امریکا قطعاً اقدام به تهاجم دیگری خواهد نمود تا از شدت تحرکات مخالفان‌ خویش بکاهد و احتمالاً راه دیگری نخواهد یافت؛ بجز افزایش درگیری‌ها در فلسطین و یاهم حمله به نوار غزه و یاهم لبنان؛ زیرا وی مصمم است در قدرت باقی بماند و تصور نمی‌شود اینک پس از تشکیل ائتلافی متشکل از احزاب راست و راست دینی یهودی، که بیش‌تر از او تشنۀ خون مسلمانان در هر کجای جهان می‌باشند، از قدرت کناره‌گیری نماید. این واقعیت کم کم در حال ظاهر شدن است؛ چنان‌چه شبکۀ خبری "سما" به تاریخ 9 مارچ 2023م با نشر خبری گفت: «صبح امروز سه فلسطینی در شهرک جبع توسط نیروهای اشغال‌گر به شهادت رسیدند. نیروهای ویژۀ اسرائیلی وارد شهرک جبع در جنوب جنین شده و به موتر حامل چهار جوان فلسطینی آتش گشودند که منجر به شهادت سه تن از آنان گردید. سپس گروه‌های مقاومت با آنان درگیر شدند و پس از آن کمک‌های نظامی به این شهرک رسید و سرانجام نیروهای اسرائیلی از شهرک بیرون رفتند.» هم‌چنین فرانس 24 به تاریخ 10 مارچ 2023م با نشر خبری گفت: «القدس أ ف ب: روز جمعه یک مرد فلسطینی یک شهرک‌نشین اسرائیلی را در کرانۀ اشغالی غربی با گلوله کشت؛ این خبر را اردوی اسرائیل و وزارت صحت فلسطین اعلان نموده اند. این حادثه در روز جدیدی در تداوم یک سلسله از خشونت‌هایی رخ می‌دهد که منجر به کشته شدن چهار فلسطینی گردیده که یکی از آنان فرد مسلحی بود که در تل ابیب به اسرائیلی‌ها حمله نمود و سه تن را مجروح نمود. یک مرد فلسطینی روز پنج شنبه در جادۀ دیزنغوف در وسط تل أبیب با گشودن آتش سه تن را مجروح نمود و پس از آن خودش با گلوله‌های پولیس به قتل رسید. منابع پزشکی اسرائیل گفته اند که وضعیت یکی از مجروحین امروز نگران کننده است. از جانب دیگر؛ پولیس اسرائیل گفته که دو تن را بازداشت کرده که یکی از شهر "الرملة" در جنوب تل أبیب و دیگری از شهر کسیفة در جنوب می‌باشند و این دو تن را به اتهام انتقال ترورستی بازداشت شده اند که عملیات دیزنغوف را انجام داده بود.»

واضح است که دولت یهود به کشتن و بازداشت "مسلمانان" می‌پردازد؛ بدون این‌که هیچ‌گونه احساس خطری از حکام مسلمانان در اطراف خود داشته باشد!

هشتم: در اخیر باید گفت که این رژیم که در منطقۀ خبیث کالورم به سر می‌برد، از جانب هیچ یک از حکام منطقه هیچ نوع نگرانی ندارد که اقدام به ریشه‌کن کردن و یا حتی سرکوب آن نمایند؛ بلکه آنان کسانی استند که در عادی‌سازی روابط خویش با یهودیان با یک دگر رقابت می‌کنند! به همین دلیل است که همواره به فکر گسترش خود و از بین بردن هرگونه خطری است که گمان می‌کند وجود آن را تهدید می‌کند. تنها خود رژیم یهود نیست که اقدام به سرکوب و نابودی، خطرهایی را متوجه یهود می‌کند؛ بلکه حکام خائن مذکور یا عملاً و یاهم با سکوت خود با آن همکاری می‌نمایند.

شکی نیست که این رژیم روی خاک اسلام برپا گردیده که همانا خاک مقدس فلسطین است و بنابر این روابط با آن باید روابط جنگی باشد و هرگونه روابط عادی و معمول داشتن با آن، جنایتی بزرگ تلقی می‌گردد:

﴿إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾ [ممتحنه: ۹]

ترجمه: الله تنها از دوستي كساني نهي كرده كه با شما سر جنگ دارند و تنها بر سر مسأله دين با شما جنگيدند و شما را از ديارتان بيرون كردند و در بيرون كردن‌تان پشت به پشت هم دادند. الله شما را از اين‌كه آنان را دوست بداريد، نهي فرموده و هركس دوستشان بدارد، پس آن‌ها ستمكارند!

این است حکم شرعی که انجام دادن آن یک وجیبه می‌باشد و اگرچه حکام کنونی مسلمانان به هیچ وجه قصد تطبیق آن را ندارند و یاهم باداران استعمارگرشان به آنان اجازۀ تطبیق آن را نمی‌دهد؛ اما باید در نظر داشت که این امت، امت زنده‌ای است و در برابر ظلم سکوت طولانی نمی‌کند. اگرچه این امت در حال حاضر آرام گرفته، اما باید دانست که این آرامش قبل از طوفان است و به زودی زندگی اسلامی خویش را از سر خواهد گرفت و خلافت راشده بر منهج نبوت را به یاری الله جل جلاله برپا خواهد نمود و خلیفۀ امت، آن را به اطراف خود جمع نموده و با رهبری نمودن اردوی اسلام، چهرۀ یهود را به خاک خواهد مالید و سپس وارد مسجد اقصی خواهد شد؛ درست همان‌گونه که مسلمانان برای بار نخست وارد آن شدند و آنگاست که غرور یهودیان فروخواهد ریخت!

﴿وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيباً﴾ [اسراء: ۵۱]

ترجمه: می‌گویند: این  کی خواهد بود؟ بگو: امید آن‌که نزدیک باشد.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

به تاریخ 27 فبروری 2023م در سایت خبری العربیه چنین گفته شد: «قصر کرملن: از نقشۀ صلح چین استقبال می‌کنیم؛ اما حل وفصل این قضیه بعید است.» هم‌چنین به تاریخ 27 فبروری 2023م در سایت شبکۀ الیوم نیز چنین گفته شد: «کرملین گفته که روسیه نقشۀ صلح چین در اوکراین را با دقت بررسی می‌نماید و اشاره نموده که جزئیات این پیشنهاد نیازمند تحلیل و محاسبۀ دقیق می‌باشد.» پوتین نیز به تاریخ 21 فبروری 2023م اعلام نموده بود؛ «روسیه مشارکت‌اش را در معاهده نیوستارت، که در ایالات متحده به امضاء رسیده بود، به حالت تعلیق در آورده.» (منبع: اناضول 21 فبروری 2023م) این اظهارات پس از سفر بایدن به تاریخ 20 فبروری 2023م به کی‌یف، پایتخت اوکراین و دیدارش با زلینسکی، رئیس‌جمهوری اوکراین منتشر گردید. بایدن در آن دیدار گفت: «اوکراین بستۀ جدید کمک‌های نظامی به ارزش 500 ملیون دالر را به دست خواهد آورد که روز سه شنبه آینده رسماً اعلان خواهد شد.» (منبع: اسکای نیوز عربی 20 فبروری 2023م) قبل از این اظهارات بایدن، "وانگ‌یی"، وزیر خارجۀ چین در جریان کنفرانس امنیت مونیخ گفته بود که چین برای تحقق صلح در اوکراین پیشگام خواهد شد. وی گفت: «ممکن نیست این جنگ هم‌چنان ادامه پیدا کند.» (منبع: CNN عربی 18 فبروری 2023م)

پرسش این است که آیا چین توان متوقف نمودن جنگ در اوکراین را دارد؟ و چرا چین اینک پس از یک سالی‌که از شروع این جنگ گذشته چنین پیشنهادی را مطرح می‌کند؟ و این‌که چرا روسیه از این پیشنهاد استقبال نموده، سپس می‌گوید که حل‌وفصل این قضیه بعید است؟ و این‌که تا چه حد ممکن است این پیشنهاد عملی گردد؟

پاسخ:

برای روشن شدن پاسخ به پرسش‌های مطرح شده در فوق، به بررسی امور زیر می‌پردازیم:

اول: دولت‌هایی‌که در جنگ روسیه و اوکراین تأثیرگذار می‌باشند:

1. امریکا: امریکا به رهبری بایدن موفق شد شک و گمان‌های اروپا را در مورد رهبری جهان غرب توسط امریکا برطرف نماید. ادارۀ حکومت بایدن تلاش‌های غرب را برای کمک نظامی و غیرنظامی برای اوکراین توحید نمود تا اوکراین بتواند در برابر تهاجم روسیه تاب آورد. ادارۀ مذکور هم‌چنین توانست غرب را در اعمال تحریم‌های اقتصادی علیه روسیه هم‌سو نماید و نیز موفق  شد شریان‌های انرژی روسیه را از اروپا قطع کند، بلکه حتی دولت‌های دیگری غیر از دولت‌های اروپایی را نیز در روند تحریم‌های مذکور علیه روسیه با خود همراه نمود، مانند جاپان، کوریای جنوبی و استرالیا. امریکا به این ترتیب توانست به پیمان ناتو جان تازه‌ای ببخشد، پیمانی‌که در زمان حکومت ادارۀ ترامپ به دیدۀ شک و تردید به آن دیده می‌شد. ادارۀ حکومت بایدن روند مسلح نمودن اوکراین را نیز شدت بخشید و اعلام نمود که هدف‌اش از این کار، شکست دادن روسیه در اوکراین می‌باشد.

2. دولت‌های بزرگ اروپایی: درحالی‌که تفکیک موقف انگلیس از موقف امریکا علیه روسیه دیگر ممکن نیست، دیده شد که آلمان و فرانسه به موقف مذکور پیوستند، چنان‌چه با قطع شدن هر شریانی از انرژی روسیه به اروپا، آلمان موقف‌ خصمانه‌تری علیه روسیه اتخاذ می‌نمود، در حدی‌که بیربوک، وزیر خارجۀ آلمان در جریان تلاش‌هایش برای توحید موقف اروپا در خصوص ارسال تانک برای اوکراین گفت: «ما درجنگی با روسیه هستیم و نه با خود مان.» (منبع: الشروق 24 جنوری 2023م) مدویدوف، رئیس‌جمهور قبلی روسیه وی را "احمق مفید" خواند. (منبع: اناضول 29 جنوری 2023م) این بدان معناست که روسیه پذیرفته که اروپا در بحران اوکراین طرف قرار گرفته.

فرانسه به دلیل تماس‌هایی‌که رئیس‌جمهور آن با رئیس‌جمهور روسیه داشته، توسط هم‌پیمانانش به باد انتقاد گرفته شد، اما سرانجام سوار همان قطاری گردید که سایر دولت‌های اروپائی قبلاً سوار آن شده بودند و زیر رهبری امریکا علیه روسیه در حرکت بودند. چنان‌چه ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه در جریان برگشتن از کنفرانس مونیخ گفت: «می‌خواهم روسیه در اوکراین شکست بخورد و می‌خواهم اوکراین بتواند از موقف خود دفاع نماید.» (منبع: اسکای نیوز عربی 19 فبروری 2023م)

3. روسیه: پس از آن‌که جهان گمان می‌کرد اردوی روسیه از توانایی‌های بالایی برخوردار می‌باشد، جنگ اوکراین نقاط ضعف حساسی را برملا نمود و به این ترتیب جایگاه اردوی روسیه را از آن‌چه که گمان می‌شد پایین آورد؛ اردویی‌که نخست در اطراف کی‌یف سپس در خارکیف و اخیراً در خیرسون اوکراین شکست خورد. به این ترتیب، اردوی روسیه پس از آن‌که ستون و نماد عظمت روسیه به شمار می‌رفت، اینک چیزی به جز قدرت هسته‌ای روسیه به عنوان یک اصل جهانی، چیز دیگری از آن عظمت باقی نمانده. اقتصاد روسیه که در اصل ضعیف بود و از نظر سیاسی هم امریکا و اروپا موفق شدند تا حد زیادی روسیه را در سطح جهانی به حاشیه برانند، به اضافۀ این‌که روسیه نتوانست در مورد جنگ اوکراین آرای داخلی را متحد نماید، چنان‌چه زمانی‌که تصمیم سربازگیری اجباری مطرح گردید، بسیاری از روس‌ها به خارج از روسیه فرار نمودند.

دوم: تأثیرگذاری تمام این تحولات جهانی بالای چین:

1. چین می‌داند که در رأس اولویت‌های امریکا قرار دارد، یعنی قبل از روسیه، چنان‌چه امریکا چین را در خصوص قضیۀ تایوان به چالش کشیده و به آن مزاحمت می‌کند، با راه‌اندازی مانورهای نظامی بی‌سابقه با کوریای جنوبی آن را به چالش می‌کشد، اگر چین بخواهد خسارت‌های اقتصادی روسیه ناشی از تحریم‌های اعمال شده بالای مسکو را جبران کند، باز امریکا آن را به چالش می‌کشد، اگر بخواهد کمک‌های نظامی مؤثر به روسیه بدهد، باز امریکا آن را به چالش می‌کشد. از جانب دیگر، امریکا اقتصاد چین را به گونۀ مخفیانه محاصره نموده، مانند جنگ اقتصادی که امریکا علیه شرکت هواوی چین و سایر شرکت‌های تکنولوژی آن راه‌اندازی کرده است، در مواردی این جنگ حتی علنی هم صورت می‌گیرد. به طور مثال: صدور تراشه‌های الکترونیکی را به بهانۀ این‌که چین از آن استفادۀ نظامی می‌کند و امنیت ملی امریکا را تهدید می‌نماید، به چین قطع نمود. چین مسلح نمودن جاپان  را توسط امریکا خاری در حلقوم خود می‌پندارد، البته تا زمانی‌که امریکا روند مسلح نمودن جاپان را گسترش ندهد که در آن صورت خاری در قلب چین خواهد بود. سایر پیمان‌های نظامی را که امریکا در آسیا به راه انداخته، مانند پیمان "اوکوس" و پیمان "کواد" نیز از جملۀ همین چالش‌هایی است که امریکا در برابر چین قرار می‌دهد و تمام این چالش‌ها موانع بزرگی است که در برابر چین و اردوی آن قرار می‌گیرد.

2. دولت‌های اروپایی، که چین به سان امریکا برای آن‌ها شریک بزرگ اقتصادی می‌باشد، در پی هماهنگی‌های مشترکی‌که با امریکا داشتند، مجدداً به جانب تمایلات امریکا کشانیده شده اند و هماهنگی‌های مشترک مذکور پس از آغاز جنگ روسیه در اوکریان و برجسته شدن نیاز جدی اروپا به چتر امنیتی امریکا برای حمایت از قارۀ اروپا در برابر تهدیدهای روسیه، جان تازه‌ای یافته است. چین متوجه شد که رهبری دولت‌های اروپا توسط امریکا، که پس از جنگ روسیه در اوکراین جان تازه‌ای یافته، کم‌کم دولت‌های اروپائی را وادار می‌کند موقف‌گیری‌های امریکا علیه چین را تبنی نمایند و به این ترتیب اصطلاح دولت‌های "دارای تفکر مشابه" ظاهر گردید که هدف از آن؛ دولت‌هایی سرمایه‌داری به علاوۀ دولت‌های تابع آنان "غرب‌زده‌گان" در شرق آسیا می‌باشد و حتی سخن از نقشی برای پیمان "ناتو" در شرق آسیا بر سر زبان‌هاست که همه و همه تهدید خطرناکی برای چین تلقی می‌گردد، مبنی بر این‌که امریکا توان این را دارد که دولت‌های زیادی را علیه چین بشوراند.

3. ضعف اقتصادی روسیه آن را وادار می‌کند، شریک کوچکی برای چین باشد، به ویژه با توجه به این‌که عرصۀ جهانی رفته‌رفته در برابر آن تنگ‌تر می‌شود، چنان‌چه اروپا دست از نفت و گاز روسیه برداشته و واردات سوخت‌اش را از آن به شدت کاهش داده، در حالی‌که قبلاً شاه‌رگ انرژی اروپا را روسیه در دست داشت. اروپا و امریکا به بستن دروازه‌های خود در برابر روسیه اکتفاء نکرده، بلکه سایر دولت‌ها را نیز زیر نظر داشته و به آن‌ها توصیه می‌کنند به سقف تحمیل‌شدۀ نفت بالای روسیه پایبند بمانند. این اعمال فشارها باعث شده روسیه، چین را تقریباً یگانه دروازه‌ای ببیند که برای صدور تولیدات سوخت و نفت خامش باز مانده، واقعیتی‌که غرب آن را "دست تجاری روسیه به دامن چین" می‌نامد. اوضاع پیش آمده چین را در برابر امریکا و اروپا نگران نموده، زیرا امریکا و اروپا مهم‌ترین جهت‌های تجارتی چین به شمار می‌روند.

4. اما خود چین، هرچند موقفی را که در برابر جنگ اوکراین اعلام نموده هم‌چنان غبار آلود است، اما ناچار می‌داند که نتایج برخاسته از این جنگ عاقبت خرسند کننده‌ای برای آن نخواهد داشت؛ زیرا چین اندکی پیش از شروع جنگ در اوکراین، پیمان‌نامۀ "همکاری نامحدود" را با روسیه امضاء نموده بود و زمانی‌که امریکا و دولت‌های اروپائی از چین خواستند در برابر تجاوز روسیه به اوکراین موقف مخالف اتخاذ نماید، چین موقف مجهول و غبارآلودی را اتخاذ نمود؛ طوری‌که هرگز جنگ روسیه را با صراحت تأیید نکرد و از ارسال کمک به هم‌پیمان روس‌اش چیزی به زبان نیاورد و تنها به انداختن بار مسئولیت شروع جنگ بر دوش امریکا اکتفاء نمود، به این ادعا که امریکا با دادن ضمانت‌های امنیتی برای روسیه موافقت نکرد، انگار چین منتظر بود روسیه اوضاع اوکراین را تغییر داده و واقعیت جدیدی را در آن ایجاد نماید و امنیت خود را در داخل اوکراین تأمین کند و به این ترتیب دولت‌های غربی وادار شوند جایگاه بین‌المللی جدیدی برای روسیه قایل شوند و چینی‌ها احساس می‌کردند در چنین صورتی چین نیز صاحب جایگاه بین‌المللی بهتری خواهد شد، به ویژه در تایوان. اما با روشن شدن ضعف اردوی روسیه و شکست‌هایی‌که در جبهات جنگ اوکراین متحمل گردید، موقف‌گیری‌های چین در قضیۀ جنگ اوکراین رفته رفته نوسان پیدا نمود، طوری‌که انگار می‌خواهد ائتلافی را که با روسیه ساخته بود، برهم زند.

5. تمام این موقف‌گیری‌های غرب در برابر چین، که بوی دشمنی از آن به مشام می‌رسد، باعث نشد چین نیز موقف مشابه خصمانه‌ای علیه امریکا و دولت‌های اروپائی برگزیند و در عین حال، از روسیه نیز صراحتاً حمایت ننمود. دلیل این موقف ناهم‌گون چین این است که رشد و جایگاه جدید چین متکی به تجارت خارجی آن می‌باشد، چنان‌چه بازارهای امریکا و دولت‌های اروپایی، شریان اصلی عظمت چین را تمثیل می‌نمایند، برخلاف روسیه که قدرت نظامی آن را میراث به جا مانده از اتحاد جماهیر شوروی تشکیل می‌دهد و اقتصاد و تجارت جهانی آن، اساس و زیربنای جایگاه بین‌المللی آن به شمار نمی‌رود. اما از یک زاویۀ دیگر، چین سعی نموده مانورهای نظامی مشترکی را با روسیه بر فراز بحرها در آسیا و بیرون از آسیا به راه اندازد، شاید به این دلیل که می‌خواهد حد وسط میان دو طرف را حفظ نماید و به این ترتیب نه روسیه را از دست دهد که در صورت درگیر شدن با امریکا به آن نیاز خواهد داشت و نه هم دولت‌های غربی را که تجارت با آن‌ها، شریان اقتصاد چین را تشکیل می‌دهد.

سوم: به این ترتیب موقف‌گیری‌های یادشده باعث شد چین به بازی کردن نقش میانجی میان دو طرف فکر نماید و برای حل بحران میان‌ دو طرف، پیشگام شود، هرچند روابط چین با دوطرف متوازن نبوده. این‌ها همه بدان معناست که چین پس از آغاز جنگ روسیه در اوکراین حالا به این باور رسیده که آسمان سیاست‌اش با ابرهای سیاه و تیره‌ای پوشیده شده و این ابرهای تیره یک طرف مسأله را تشکیل می‌دهد که همانا پیشگام شدن چین برای صلح در اوکراین می‌باشد، اما باید دانست که این طرف مسأله هرگز منجر به هیچ‌گونه پیشگامی جدی نمی‌شد، مگر با هماهنگی با طرف دوم، یعنی طرف روسیه. با دقت نمودن به طرف دوم به نتایج زیر می‌رسیم:

1. هرچند روسیه اعلام بسیج عمومی نمود و در حدود نیم ملیون سرباز جدید آماده کرد و هرچند دوباره حمله نمود و در حال حاضر در اطراف شهر باخموت در دونباس درگیر می‌باشد، اما سر انجام پی برده که ممکن نیست در این جنگ برنده شود، زیرا روسیه در این جنگ تنها با اردوی اوکراین طرف نیست، بلکه چنان‌که خودش می‌گوید "با توانایی‌های پیمان ناتو" طرف می‌باشد؛ پیمانی‌که آشکارا با کمک‌های کشندۀ نظامی از اوکراین حمایت می‌کند و هدف خود را نیز با صراحت کامل  اعلام می‌کند که همانا شکست روسیه در اوکراین است. ظاهراً روسیه درک نموده که در این جنگ با ارادۀ آهنین ادارۀ امریکا برای شکست روسیه در اوکراین مواجه می‌باشد، نه تنها ارادۀ امریکا، بلکه ارادۀ جهانی؛ چنان‌چه فنلند و سویدن نیز قرار است به زودی اعضای جدید پیمان ناتو باشند و این دو کشور از نظر جغرافیایی نزدیک‌ترین دولت‌های هم‌جوار روسیه می‌باشند. آلمان که در طول تاریخ دشمن لجوج روسیه بوده، به سرعت در حال نظامی شدن است و در شرق، جاپان احتمالاً به زودی تبدیل به تهدید بزرگی برای روسیه شود؛ به ویژه با توجه به این‌که جاپان از روسیه می‌خواهد جزایر کوریل را که در جریان جنگ دوم جهانی اشغال نموده بود به جاپان برگرداند. تمام این تحولات در اوکراین و جهان، بار بزرگ و سنگین امنیتی را بر دوش روسیه گذاشته و ضعف آن را برملاتر می‌کند، مخصوصاً که در حال حاضر از تحریم‌های اقتصادی بی‌سابقه‌ای رنج می‌برد.

2. این نشانه‌های ضعف روسیه، که بیان‌گر اعتراف جدید روسیه به فرجام جنگ‌اش در اوکراین می‌باشد و در جستجوی یافتن راهی برای متوقف نمودن روند سرخوردگی اردو و اقتصاد خود و توقف نوسان شرایط بین‌المللی در اطراف روسیه است، همه‌وهمه ممثل طرف دوم قضیه، یعنی روسیه می‌باشد که اهمیت آن از طرف اول قضیه، یعنی چین و پیشگام شدن آن برای صلح در اوکراین، کم‌تر نیست. این بدان معناست که روسیه می‌خواهد جنگ اوکراین را متوقف کند، اما به گونه‌ای که آبروی آن نیز محفوظ بماند.

بنابر این، یک‌جا شدن هردو طرف قضیه "تأثیرات منفی جهانی جنگ اوکراین بالای چین و ناامیدی روسیه از پیروزی در اوکراین" باعث شده چین برای صلح در اوکراین پیشگام شود. یک سال قبل و در زمان شروع جنگ، چین چنین پیشنهادی را مطرح نکرد؛ پس به نظر می‌رسد که چین امیدوار بوده روسیه جنگ اوکراین را به سرعت به نفع خود یک طرفه نماید؛ بناءً در شروع جنگ از مطرح نمودن این پیشنهاد خود داری نمود، اما اینک که روسیه تقریباً از پیروزی در این جنگ ناامید شده و تمایل دارد با حفظ آبرویش پای میز مذاکره بنشیند، چین این پیشنهاد برای صلح را مطرح می‌نماید.

این بود واقعیت پیشگام شدن چین برای صلح در اوکراین و آن هم جزئیات مربوط به انتخاب زمان مطرح نمودن این پیشگامی؛ به ویژه که برای فریب غرب و اوکراین در متن این پیشنهاد به احترام گذاشتن به حاکمیت دولت‌ها اشاره شده، چنان‌چه وزیر خارجۀ چین در هنگام مطرح نمودن پیشنهاد صلح مذکور اعلام نمود که از حق حاکمیت اوکراین حمایت می‌کند؛ او گفت: «به یک‌پارچگی و حق حاکمیت تمام دولت‌ها در پیشنهاد مطرح شده توسط چین احترام گذاشته شده است.» (منبع: CNN عربی 18 فبروری 2023م) چین به هدف تشویق غرب برای ورود به مذاکرات به این نکته اشاره نموده است.

چهارم: در پاسخ به این پرسش که چقدر ممکن است این پیشگامی چین موفقیت آمیز باشد، یعنی پایان دادن به جنگ اوکراین، باید گفت که بستگی به چند عامل مؤثر دارد:

1. در قدم نخست به موقف امریکا بستگی دارد، موقفی‌که دولت‌های اروپائی حامی اوکراین نیز از آن پیروی می‌نمایند و موقف امریکا و دولت‌های اروپائی را می‌توان در آئینۀ موقف سفت و سختی مشاهده نمود که از کی‌یف، پایتخت اوکراین و زلنسکی، رئیس‌جمهور آن انعکاس می‌یابد. خلاصۀ موقف اوکراین و غرب این است که اردوی روسیه باید از تمام خاک اشغال‌شدۀ اوکراین، به شمول جزیرۀ کریمیه، بیرون رود و این شرط نشستن پشت میز مذاکره است. این بدان معناست که گفتگو با روسیه بر سر مناطق نخواهد بود، بلکه بر سر جبران خسارت‌ها و پیش‌کردن جنایت‌کاران جنگی به محکمۀ بین‌المللی خواهد بود. روسیه این شرط‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت جنگی موجود اشاره دارد، یعنی آتش‌بس در جبهات موجود جنگ و بعداً گفتگو. طبیعی است که روسیه می‌خواهد پس از آتش‌بس، امتیازهایی را به طرف مقابل بدهد تا از یک‌طرف آبرویش حفظ شود و از طرف دیگر برخی دستاوردهایی میدانی نیز داشته باشد، حتی اگر این دستاوردها نمادین هم باشد، به علاوۀ لغو تحریم‌ها و آزاد نمودن دارایی‌های منجمدشده روسیه.

2. به نظر می‌رسد دولت‌های غربی در حال حاضر به پیشنهاد صلح چین اهمیت نمی‌دهند و برنامۀ شان شکست کامل روسیه در اوکراین است؛ چنان‌چه دیرلاین، رئیس کمسیون اروپا در اظهاراتی گفت: «ما به شواهد بیش‌تری نیازداریم تا مطمئن شویم که چین با روسیه کار نمی‌کند و ما این شواهد را نمی‌بینیم.» (منبع: CNN عربی 18 فبروری 2023م) وزیر خارجۀ امریکا نیز چین را متهم نمود که به روسیه کمک می‌کند: «بلینکین در گفتگویی‌که روز یک‌شنبه منتشر گردید گفت: در حالی‌که جنگ روسیه علیه اوکراین یک‌ساله می‌شود، چین "با قوت تمام" به فرستادن ذخایر تسلیحاتی و اسلحه به روسیه فکر می‌کند.» (منبع: القدس عربی 20 فبروری 2023م) این‌ها اشاره‌های کافی است مبنی بر این‌که غرب کمک‌هایش را برای شکست دادن روسیه در اوکراین هم‌چنان ادامه خواهد داد.

3. با توجه به تمام آن‌چه گفته شد، پیشنهاد چین برای صلح در اوکراین، هرچند در آن به احترام گذاشتن به یک‌پارچگی دولت‌ها اشاره شده و نشان می‌دهد که خروج روسیه از اوکراین ممکن است، بازهم در شرایط موجود برای امریکا و اتباع آن در اوروپا و نیز در اوکراینی‌که هیچ اختیاری از خود ندارد، پذیرفته نخواهد شد؛ زیرا امریکا به گونۀ ثابت و روز افزون با فرستادن انواع مختلف سلاح‌ها به اوکراین از آن حمایت می‌کند و از زبان بایدن، رئیس‌جمهور امریکا اعلام می‌کند که رئیس‌جمهور روسیه هرگز در اوکراین موفق نخواهد شد. این ارادۀ محکم امریکا با ارادۀ شبیه انگلیس و نیز دولت‌های شرق اروپا مانند پولند و دولت‌های بالتیک که عمیقاً از روسیه متنفر می‌باشند، دنبال می‌شود؛ به این معنا که پیشنهاد صلح چین توسط امریکا پذیرفته نشده و از آن استقبال نخواهد شد. ظاهراً این موقف‌گیری غرب، روسیه را ناآرام نموده و موافقت‌اش با پیشنهاد صلح مذکور را به گونۀ غیر صریح اظهار نموده است؛ یعنی روسیه یک گام پیش می‌گذارد و گام دیگراش را پس. چنان‌چه اسکای نیوز عربی به تاریخ 27 فبروری 2023م در سایر خبری خود نوشت: «کرملین در خصوص پیشنهاد صلح چین می‌گوید: "شرایط برای صلح در اوکراین آماده نیست"؛ اما چند بعد گفت: "روسیه نقشۀ صلح چین را تقدیر می‌کند.» در سایت الیوم نیز به تاریخ 27 فبروری 2023م چنین گفته شد: «قصر کرملین گفته که روسیه نقشۀ صلح چین در اوکراین را با دقت بررسی می‌نماید و اشاره نموده که جزئیات این پیشنهاد باید با محاسبات و دقت بیش‌تری تحلیل شود.» انگار روسیه با این اظهارات می‌خواهد راه برگشتی برای خود بگذارد.

پنجم: خلاصه این‌که مرحلۀ پیش‌رو شاهد تحلات جدیدی خواهد بود، که عنوان برجستۀ آن همانا پیشنهاد چین برای پایان دادن به جنگ در اوکراین است. این تلاش‌های چین، که یک سال پس از شروع جنگ در اوکراین صورت می‌گیرد، تبدیل به امیدی برای روسیه جهت بیرون رفتن از مرداب اوکراین شده؛ مردابی‌که جایگاه بین‌المللی روسیه را به شدت به خطر انداخته، به علاوۀ این‌که تلاش‌های مذکور در اساس به نفع خود چین نیز هست. اما امریکا، اروپا و پیمان ناتو و نیز اوکراین این پیشنهاد را نپذیرفته و به دیدۀ شک به آن می‌نگرند و به همین دلیل است که احتمال موفقیت این پیشنهاد در پایین‌ترین حد خود قرار دارد، مگر این‌که شرایط جهانی تغییر کند و یا روسیه ادعا کند که توان راه‌اندازی تهاجم بزرگ و مؤثر در اوکراین را دارد. باید گفت که احتمال چنین ادعایی از طرف روسیه در آیندۀ نه چندان دور زیاد است، زیرا امریکا و دولت‌های پیمان ناتو در کمین روسیه نشسته و آماده اند برای جلوگیری از پیروزی روسیه، اوکراین را با هرنوع کمک‌های نظامی یاری نمایند.

در پایان باید گفت که این دولت‌های استعمارگر کفری، که در جهان امروز به نام دولت‌های بزرگ نام گرفته اند، هرگز برای تحقق خیری در جهان با یک‌دگر نمی‌جنگند، بلکه هدف‌شان شر و ضرر است و بس؛ چنان‌چه روسیه به اوکراین تجاوز نموده تا هر فرد اوکراینی را به قتل رساند و امریکا و غرب سعی دارند با استفاده از هر فرد اوکراینی و نه تنها با سربازان آن، به رویارویی با این تجاوز بروند! پس هردو طرف به قیمت جان فرد فرد اوکراینی به جان یکدیگر افتاده اند. بلی، واقعیت این دولت‌هایی‌که دنبال فساد در زمین استند، چنین است؛ تا زمانی‌که منافع شان و حتی بخشی از منافع شان مطرح باشد، هیچ اهمیتی به تعداد کشته‌ها و مقدار خون ریختانده شده نمی‌دهند. انگار تاریخ دارد تکرار می‌شود؛ آنگاه که دولت‌های فارس و روم به جان یکدگر افتاده بودند، گاهی این پیروز می‌شد و گاهی آن و هر یک از آن دولت‌ها خون مردم را برای براوردن منافع خود می‌مکیدند. آن واقعیت ادامه یافت تا آنگاه که الله متعال اهل حق و عدالت، یعنی امت اسلامی را با پیروزی و فتح مبین مورد عنایت خویش قرار داد و در نتیجه، اسلام و مسلمانان عزت یافته و سربلند شدند و کفر و کافران خوار و ذلیل گشتند. این واقعیت به خواست الله متعال به زودی یک بار دیگر در حال تکرار شدن است.

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ(4) بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾ [ روم: 4-5]

ترجمه: و آن روز مؤمنان شاد می‌شوند؛ به یاری الله، که الله هر که را بخواهد نصرت و پیروزی می‌بخشد و اوست که مقتدر و مهربان است.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

الجزیره در سایت خود در تاریخ 4/2/2023 چنین منتشر کرد: ابراهیم تراوری، رئیس شورای نظامی "بورکینا فاسو"، براین تأکید نمود که «کشورش به هیچ عنوان روابط دیپلوماتیک خویش را با فرانسه قطع نخواهد کرد». این موضوع را در حالی بیان می‌کند که به تازگی  در تاریخ 21/1/2023م حکومت انتقالی "بورکینا فاسو" اعلام کرد که توافق نظامی با فرانسه به پایان رسیده است؛ طوری‌که برای ماندن نیروهایش در منطقه "واغادوغو" آمادگی گرفته و آرزو دارد تا نیروهایش، خودشان از خود دفاع کنند و از نیروهای فرانسه خواست تا ظرف یک ماه "بورکینافاسو" را ترک کنند. این دوگانه گی را چگونه میتوان درک کرد؟ سپس این‌که حکومت انتقالی در "بورکینافوسو" چرا این تصمیم را گرفت، درحالی‌که مشخص است که انقلاب بالای انقلاب صورت گرفته است؟ پشت این انقلاب چه کسی ایستاده است؟ ارتباط این همه، با تنش‌های بین المللی چگونه است؟ و این‌که آیا "بورکینا فاسو" سرزمین اسلامی‌ست و درصدی مسلمان‌ها در آن چقدر است؟

پاسخ:

واقعیت "بورکینافاسو" و انقلاب‌هایی‌که اخیراً در آن سرعت گرفته است، بیان خواهیم کرد. ابتدا به این می‌پردازیم که "بورکینافاسو" سرزمین اسلامی است.

1-       "بورکینافاسو" سرزمین اسلامی در غرب افریقاست. بر مبنای آمارگیری سال 2006م بیش از 60.5% از ساکنین آن مسلمان‌ها بودند و تقریباً 23% از نصاری و بقیه، دیگر مذاهب هستند. این کشور از جمله سرزمین‌های اسلامی بوده که بعد از فروپاشی کشور مالی تشکیل شده است تا در این اواخر، زمانی‌که فرانسه در افریقا پیشروی داشت، در سال (1335هـ- 1916م) در برابر استعمار فرانسه سرفرود آورد و بنام فولتای علیا شناخته شد. زمانی‌که مسلمانان در فولتای علیا، برای بدست آوردن استقلال خویش می‌کوشیدند، سرزمین‌شان را ازهم پاشانده و به ساحل عاج، مالی و نیجریه تقسیم کردند؛ اما در سال (1375هـ - 1947م) فولتای علیا، سرزمین خویش را در یک مستعمره وحدت بخشید؛ سپس استقلال خویش را در سال (1380هـ - 1960م)، بدست آورد. در اگوست 1984م رئیس توماس سانکارا اقدام به تغییر اسم این کشور به "بورکینافاسو" نمود؛ یعنی کشور مردم پاکیزه که از دو زبان اصلی در کشور اخذ شده است: موری(بورکینا یعنی مردم پاکیزه) و دیولا (فاسو، یعنی خانه پدر یا سرزمین).

مساحت این کشور به 274،200 کیلومتر و تعداد باشندگان آن به 21,510,181 تن می‌رسد، در اقتصاد خود متکی بر زراعت است و شهر واغادوغو، که از مهم‌ترین شهرهای آن است، پایتختش می باشد...

2-       در اوایل سال گذشته در این کشور انقلابی رخداد که فرانسه در آن دست داشت. در آن زمان پاسخ به پرسشی را در 30/1/2022م پیرامون انقلابی‌که در بورکینا فاسو در روز 24/1/2022 رخ‌داد، صادر نمودیم، در آن زمان بیان کردیم که انقلاب و رئیس آن دامبیان در آن دست دارد؛ سپس گفتیم: «این روی‌داد برای رهبر انقلاب، در شهری‌که فرانسه برآن و ارتشش به گونه عام و فراگیر، تسلط دارد  و تزکیه نمدن‌های واهی آن برای انقلاب و روشن شدن آنچه که نشان می‌دهد، فرانسه از انقلاب نگران نیست؛ بلکه از آن راضی به نظر می‌رسد... تمام این‌ها نشان می‌دهد که رهبر انقلاب، به کمک فرانسه اقدام به این انقلاب نموده است؛ به همین دلیل بود که امریکا در اقدامش به این انقلاب، با او به مقابله پرداخت.» مردم در این موضوع بعداً دریافتند که فرانسه، استعمارگر قدیمی و دائمی، طراح پشت پرده‌ این انقلاب است.

3-       بعد از حدود نه ماه، انقلاب دیگری  در پی این انقلاب رخ‌داد. واقعه انقلاب جدید  در عصر روز جمعه 30/9/2022م در بورکینافاسو اعلام گردید که برکناری رئیس شورای نظامی، رهبر انقلاب سابق، بول هنری دامبیا و تعیین رهبر انقلاب جدید، ابراهیم تراوری را دربر داشت؛ درآن جا راه پیمایی‌ها و حملاتی بر نهادهای فرانسوی از قبیل سفارت، قنسولگری، مدارس و مراکز دیگر، صورت گرفت؛ این کار زمانی به وقوع پیوست که اخباری مبنی بر این‌که "دامبیا" به سوی پایگاه نظامی فرانسه فرار نموده است. ابراهیم تراوری رهبر انقلاب جدید، در حالی‌که رئیس ائتلاف جنگ با افراطی‌ها در منطقه کایا، درشمال کشور نیز است، در بیانیه‌ای که بدنبال آن یکی از فرماندهانش در صفحه تلوزیون رسمی کشور اعلام نمود: گروهی از افسرانی‌که با "دامبیا" در بدست گرفتن قدرت در دیسمبر گذشته کمک کرده بودند، تصمیم بر  عزل رهبرشان گرفتند؛ به این دلیل که "دامبیا" از کنترل افراط‌گراها عاجز است؛ کاری‌که برای انجامش، روی کار آمده بود. این همان دلیلی بود که چند ماه پیش انقلابی‌ها آن را در سرنگونی رئیس پیشین، "روک کابوری" استفاده کرده بودند. دربیانیه گفته است:   «دامبیا پیشنهاد افسران در مورد تنظیم ارتش را رد نموده، در بدل آن شکل نظامی را اختیار نمود که در نتیجه منجر به سقوط نظام سابق شد. عمل‌کردهای "دامبیا" بصورت تدریجی ما را به این نتیجه رساند که آزمندی‌های او، ما را از آنچه در ابتداء شروع کرده بودیم، دور می ‌سازد. بنابر این، امروز برکناری او را امضا می‌کنیم.» بیانیه می‌افزاید: «بزودی اصلاح‌طلبان وطنی، پیمان جدید انتقالی امضا نموده و رئیس مدنی یا نظامی جدیدی را تعیین خواهد نمود؛ تعلیق قانون، لغو پیمان انتقالی و بستن مرزها تا مدت نامشخص به انجام خواهد رسید تا آن مدت، تمام فعالیت‌های سیاسی و جامعه مدنی به تعلیق در می‌آید...» (منبع: الغد، 2/10/2022) این نامه می‌رساند: نظامیانی‌که اقدام به انقلاب کردند، از رویکردهای رهبر سیاسی انقلاب سابق، "هنری دامبیا " راضی نبودند؛ بلکه رویکرد سیاسی دیگری دارند، این به این معنی است که رهبر انقلاب سابق "دامبیا" سیاستی را دنبال می کند که با سیاست رهبر انقلابی‌های جدید متفاوت است.

4-       زمانی‌که انقلاب اخیر اتفاق افتاد، حملاتی بر مؤسسات فرانسوی صورت گرفت که موضوع فوق را تأکید می‌کند؛ چنانچه ابراهیم تراوری، رهبر انقلاب اخیر، به این اشاره کرد که "دامبیا" به پایگاه نظامی فرانسه پناه برده است. بعد از این سخن، حملاتی بر مؤسسات فرانسوی صورت گرفت و برخی ازآن‌ها را آتش زدند؛ فرانسه به شدت خشم خویش را نسبت به این حملات اظهار نمود. اخبار گفتند: اعتراض‌کنندگان خشمگین، شام روز شنبه 1/10/2022م در تأسیسات سفارت و قنسولگری فرانسوی‌ها در "واغادوغو" پایتخت "بورکینا فاسو" آتش زدند. بعد از رد و بدل شدن اخبار در مورد، پناه بردن "دامبیا" به پایگاه نظامی فرانسوی‌ها؛ با توجه به این‌که سفارت فرانسه در "واغادوغو" آن را تکذیب نمود. اما مردم پیرامون سفارت علیه فرانسه شعار می‌دادند و رهبر جدید انقلاب را تأیید می‌کردند و عکس‌های از شعله‌های افروخته شده آتش در تأسیسات فرانسوی از طریق شبکه‌های ارتباطی اجتماعی منتشر می‌شد. "آن کلیرلوژاندر"، سخنگوی امور خارجی فرانسه گفت: «باشدیدترین الفاظ هدف قرار گرفتن سفارت خود در "واغادغو" را محکوم می‌کنیم. سلامت شهروندان ما در اولویت است. اجازه بازی با جان آن‌ها را نمی‌دهیم. ...» (منبع: فرانس24، 1/10/2022) چنانچه پایگاه فرانسه مأموریت بزرگی را در "واغادوغو"، پایتخت عهده‌دار است که صدها سرباز فرانسوی در آن وجود دارند، اکثر آن‌ها از نیروهای خاص فرانسه هستند و به بهانه مبارزه با تروریزم، در منطقه‌ی ساحلی افریقا حضور دارند. این انقلاب وجود فرانسه را در منطقه نشانه گرفته است؛ هر آنچه بدست می‌آید، می‌رساند که انقلاب علیه فرانسه انجام شده است.

5-       علاوه برآن، اتحادیه اروپا به بهانه محافظت از توافق در مورد تسلیم قدرت، مخالفت خویش با انقلاب را اظهار داشته و "جزیپ بورل" مسئول خارجی اتحادیه اروپا، گفت: «اتحادیه اروپا، بابت بهرانی شدن وضعیت امنیتی و انسانی در منطقه نگران است...» (منبع: فرانس 24، 1/10/2022م) او به حملاتی اشاره نمود که مؤسسات فرانسه در "بورکینافاسو" را هدف قرار داده است. مسئول خارجی اروپا، مخالفت خویش را با انقلاب به نام فرانسه اعلام نموده است؛ زیرا برای اروپا مصالح فرانسه در افریقا پر اهمیت است. نفوذ فرانسه در منطقه، جزئی از نفوذ اروپا در آن‌جا محسوب می‌شود و نیروهای اقتصادی و سیاسی‌اش را تقویت می‌کند.

6-       اما در مورد موقف امریکا، چنین بنظر می‌رسد که امریکا مخالف انقلاب نیست؛ بلکه بطور ضمنی با انقلاب بوده و آن را انقلاب توصیف نکرده است؛ صرف طرف‌های معین را به آرامش و خویشتن‌داری دعوت نموده است... (منبع: فرانس24، 1/10/2022م) کاربرد این عبارت می‌رساند که آمریکا مخالف انقلاب نیست. بیانیه خبرگزاری فرانسه از موقف امریکا به این کوتاهی، نشان می‌دهد که فرانسوی‌ها از موقف امریکا رنجیدند و درک کردند که امریکا در پشت این انقلاب ایستاده است؛ مخصوصاً در حالتی‌که رئیس شورای نظامی سابق در "بورکینافاسو" مزدور فرانسه بود؛ در حالی‌که امریکا انقلاب اول سال جاری را محکوم نموده و اظهار داشت که از انقلاب راضی نیست و از رئیس شورای نظامی خواست، قانون را احترام گذاشته و باید مزدور سابقش "کابوری" بازگردد. بنابراین، امر راجح آنست که این انقلاب به رهبری ابراهیم تراوری از کارهای امریکاست.

7-        نتیجه چنین شد که سخنگویی حکومت انتقالی در بورکینا فاسو، روز 21/1/2023م از طریق تلویزیون رسمی بورکینی، اعلام نمود که حکومت "بورکینا فاسو" پایان پیمان نظامی با فرانسه را که بر اساس آن نیروهایش، اجازه‌ی بودن در "واغادوغو" را داشتند، امضا نمود؛ چون علاقه‌مند است نیروهای حکومت، خودشان از خود دفاع کنند و از نیروهای فرانسوی خواسته است تا طی یک ماه "بورکینا فاسو" را ترک کنند. رادیوی رسمی بورکینی، بنام  آر تی بی، گفت: فرانسه یک ماه فرصت دارد تا نیروهایش را از منطقه خارج کند. چند روز قبل از علنی شدن این تصمیم، مظاهره‌کنندگان به جاده‌های "واغادوغو" پایتخت ریختند و درخواست اخراج سفیر فرانسوی و بستن پایگاه نظامی فرانسه را داشتند؛ رئیس حکومت انتقالی برایشان وعده سپرد که بزودی باتنظیم روابط با یکی از کشورها اتفاقی رخ خواهد داد؛ اما آن را نام نبرد، با توجه به این‌که از زمان انقلاب در 30 سبتمبر گذشته، اعتراضات  علیه حضور فرانسوی‌ها صورت می گیرد، اخراج آنان و بستن پایگاه‌های نظامی شان در منطقه  مطالبه می‌شود.

8-       براین اساس، سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه گفت: در روز سه شنبه 24/1/2023م از سوی شورای نظامی حاکم در "بورکینافاسو" چنین دریافته است که باید نیروهای فرانسوی از منطقه بیرون شود. فرانسه به وعده نهایی در خواست شده که مدت یک ماه است، پایبند می‌باشد. فرانسه توافق‌نامه را در روند اجرایی شدن این مطالبه احترام می گذارد... (منبع: صفحه رسمی فرانس 24، 25/1/2023م) رئیس جمهور فرانسه مدعی شد که درین درخواست غموض و پیچیدگی وجود دارد، و خواست توضیح داده شود. از همین رو تأکیداتی از سوی "بورکینافاسو" و نامه‌های از سوی فرانسه صادر شد که موضوع را توضیح می‌داد. پاسخ از سوی سخنگوی حکومت "بورکینا فاسو"، جان ایمانویل ویدراغو" در روز 23/1/2023م چنین ارائه شد که ما توافق‌نامه را پایان می‌دهیم؛ اما این به معنای پایان دادن به روابط دیپلوماسی، میان "بورکینا فاسو" و فرانسه نیست. پایان وجود نظامی فرانسه، یک امر طبیعی بود که در آن شروط توافق‌نامه، لحاظ گردیده است و ما در حال حاضر روش بهتری برای توضیح درخواست خویش نداریم. (منبع: فرانس برس، العربی الجدید، 25/1/2023م)

9-       اما این‌که چگونه اعلام رهبر حکومت انتقالی، ابراهیم تراوری، مبنی بر این‌که کشورش هرگز رابطه دیپلوماسی را با فرانسه قطع نمی‌کند، ادراک می‌شود؛ در حالی‌که برای فرانسه هشدار داده بود که حضور نظامی خویش را پایان دهد؟ این موضوع به این دلیل است که نفوذ فرانسه ده‌ها سال ادامه یافته و فرانسه در داخل بورکینافاسو، یارانی دارد. حکومت فعلی بر دور ساختن نیروی نظامی فرانسه متمرکز است و بر همین امر اکتفا می‌کند و نمی‌خواهد اوضاع سیاسی را با قطع روابط دیپلوماسی، سراسیمه کند. بعید نیست که فرانسه این موضوع را درک نموده و خروج نظامی را به تعویق بیندازد؛ مگر این‌که با کمک مادی امریکا به حکومت کنونی، در برنامه‌اش به شکست مواجه شود.

10-    هم‌چنین انقلاب‌ها در "بورکینا فاسو" و سایر سرزمین‌های اسلامی ادامه خواهد یافت و برای تغییر اوضاع به سمت بهتر، ایجاد انقلاب حقیقی علیه استعمار، دور انداختن و ریشه‌کن نمودن آن و پاکسازی کشورها از لوث آن، چنانچه باید صورت پذیرد، کاری انجام نخواهد شد، به جز این‌که چهره‌های مزدور یک کشور استعمارگر به مزدوران حکومت استعمارگر دیگر تبدیل شود، و این نتیجه‌ی کشمکش های بین المللی است. پس تغییر حقیقی آنست که مبتنی بر فکر امت اسلامی بوده و دولت کاملی بر اساسش بنا شود و قانون از عقیده و منابع آن ( کتاب الله و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم) سرچشمه گرفته باشد.

﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ [نحل: 89]

ترجمه: کتاب را برای تو بیان‌گر همه چیز، راهنما، رحمت و بشارت برای مسلمین فروفرستادیم.

ازالله غالب و نیرومند خواهانیم که سرزمین‌های اسلامی را در حکومت واحد (خلافت اسلامی) بازگرداند تا در نتیجه آن، اسلام و مسلمین عزت‌مند شوند، کفر وکافرین خوار و ذلیل گردند، دین اسلام در اکناف زمین منتشر شده و سبب عزت عزت‌مند شدن عزت‌مندان و خوارشدن ذلیلان گردد! این امر به اذن الهی انجام شدنی است! احمد در مسند خویش چنین تخریج نموده است...

عن تمیم الداری قال سمعت رسول الله صلی الله علیه و سلم یقول: «لیبلغن هذا الامر ما بلغ اللیل و النهار و لایترک الله بیت مدر ولا وبر الا ادخله الله هذا الدین بعز عزیز او بذل ذلیل، عزاً یعزالله به الاسلام و ذلاً یذل الله به الکفر».

ترجمه: از تمیم داری روایت است که فرمود: از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که می‌فرمود: این امر (دین اسلام) یقیناً تاجایی می‌رسد که شب و روز می‌رسد، هیچ خانه گیلی و پشمی نمی‌ماند مگر این‌که الله (سبحانه وتعالی)، این دین را وارد آن می‌گرداند، عزت‌مند عزیز شده و زبون خوار خواهد شد؛ عزتی‌که الله (سبحانه وتعالی) به آن اسلام را عزت می‌بخشد و ذلتی‌که کفر بدان زبون خواهد گشت.

حاکم در مستدرک خود چنین تخریج نموده است:

سمعت المقداد بن الاسود الکندی رضی الله عنه، یقول: سمعت رسول الله صلی الله علیه وسلم یقول: «لایبقی علی ظهرالارض من بیت مدر ولا و بر الا ادخله الله علیهم کلمة الاسلام بعز عزیز، او بذل ذلیل، یعزهم الله فیجعلهم من اهلها، او یذلهم فلا یدینوا لها» و قال الحاکم: هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین، و لم یخرجاه.

ترجمه: از مقداد بن الاسود الکندی رضی الله عنه شنیدم که می‌گفت: از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که فرمود: در روی زمین هیچ خانه کلوخی و پشمی باقی نمی‌ماند، جز این‌که الله متعال بر آنان کلمه اسلام را داخل می‌کند که باعث سربلندی عزت‌مند یا زبونی ذلیل می‌شود، الله (سبحانه وتعالی) آنان را عزت می‌بخشد و از اهل اسلام می‌شوند و یا این‌که ذلیل شان می‌سازد که برایش سر خم نمی‌کنند. حاکم گفته است: این حدیث بنابر شرط شیخین (بخاری و مسلم) صحیح است، اما آن را تخریج نکرده اند.

مترجم: حبیب اسلمی

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه